۱. تعریف امر به معروف و نهی از منکر در گفته های ایشان:
“والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر” (سوره توبه، آیه۷۱) (همه مردان و زنان مؤمن ولی یکدیگرند تا به نیکیها امر و از زشتیها نهی نمایند). این آیه شامل همه مردان و همه زنان مؤمن از طبقات مختلف اجتماعی میباشد، و بالاخره چون هدف از امر به معروف و نهی از منکر اصلاح جامعه و پاک کردن محیط خانواده و جامعه از آلودگیها میباشد خداوند آن را بر عهده همه افراد جامعه، چه زن و چه مرد قرار داده است. امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است حتی در برابر حاکمان، بخصوص علما که حق ندارند در برابر بیعدالتیها و کجیها ساکت و بیتفاوت باشند. در خطبه سوم نهج البلاغه میخوانیم : “و ما اخذ الله علی العلماء ان لایقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم” (آنچه خدا پیمان گرفته بر علما که در برابر پرخوری ظالم و گرسنگی مظلوم ساکت و بی تفاوت نباشند)”.
۲. آیت الله منتظری وظیفه مردم در برابر حاکمان را اینگونه بیان میکند:
“امر به معروف و نهی از منکر در برابر حکام مورد تأکید بیشتری است. ضرر گناه اشخاص معمولا به خودشان برمیگردد، ولی گناه یا اشتباه حاکم آثار سوء اجتماعی دارد و ضرر آن به جامعه برمیگردد و به اصطلاح دود آن در چشم همه میرود، و لذا پیامبراکرم(ص) در تصمیم گیریهای سیاسی و اجتماعی مقیّد به مشورت بوده و دائما میفرمودند: “اشیروا علیّ” مرا راهنمایی کنید؛ و در خطبه ۲۱۶ از نهج البلاغه میخوانیم :” (رفتار شما با من به گونه سازش و تسامح نباشد، و مپندارید برای من شنیدن حق سنگین است، و انتظار ندارم مرا بزرگ شمارید، زیرا کسی که شنیدن حق و عدالت برای او سنگین باشد عمل به آن دو برای او سنگینتر است، پس از گفتار حق و راهنمایی من به عدالت دست برندارید که من خود را بالا و ایمن از خطا نمیپندارم. این است روش پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) در برابر مردم، با اینکه به عقیده ما شیعیان آن بزرگواران معصوم بوده و از گناه و اشتباه مصون میباشند… و اینکه گفته میشود: تذکر به مسؤولین و انتقاد از آنان موجب تضعیف دولت و دولتمردان میباشد، کلام بسیار غلطی است؛ آنچه موجب تضعیف دولت میشود سکوت دانشمندان و خردمندان در برابر خطاها و اشتباهات مسؤولین و ارگانهای مربوطه و مراکز تصمیمگیری است که بسا خدای ناکرده بتدریج همچون غده سرطانی به نقاط دیگر سرایت و به ضرر جامعه تمام شود، و همه دلسرد و فاصله بین دولتمردان و جامعه بیشتر شود. ولی تذکرات و انتقادات خردمندانه، اشتباهات و کجرویها را اصلاح و دولت و امت را هماهنگ و به یکدیگر خوشبین مینماید.” (جلد۱ ص۹۲ کتاب دیدگاهها)
ایشان در موارد و زمان دیگر تذکر می دهند: “امر به معروف و نهی از منکر واجب است و از مصادیق کاملتر آن درباره حاکمان است که اگر این واجب اجتماعی سیاسی ترک شود بر اساس وصیت امام علی(ع) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، “بدها” و “اشرار” بر مردم مسلط میشوند. (دیدگاهها جلد۳ ص۲۳۱).
در عهدنامه امیرالمؤمنین به مالک اشتر آمده است: “عده ای از افراد صادق و وفادار را برانگیز تا درباره رفتار مسؤولان امر به تو گزارش دهند… پس اگر یکی از مسؤولان دستش را به خیانت آلود و مجموعه گزارشات این امر را تأیید کرد برای کیفر خیانتکار همین شاهد کافی است.” (اسلام دین فطرت- ص۶۲۴)
۳. ایشان اظهار نظر در کارهای مسئولین را نه تنها وظیفه بلکه حق شهروندی میدانستند و میفرمودند: “اظهارنظر منطقی و نقد علمی صحبتها و کارهای مسئولین حق هر شهروندی است و از باب امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد میباشد و نباید آن را با جنگ داخلی اشتباه نمود. (دیدگاهها جلد۳ صفحه۶۱)
۴. در نوشته های ایشان، هرگونه تجسس در زندگی خصوصی اشخاص، به بهانه جلوگیری از منکر، خود منکر محسوب می شود:
“دخالت در امور شخصی و خانوادگی مردم و یا اطلاع از آنها به هر نحو باشد جایزنیست و مصداق “منکر”میباشد که قابل پیگیری شرعی و قانونی خواهد بود. (دیدگاهها جلد۳ ص۱۲۰).
۵. چگونگی بهترین روش نظارت مردم در امور حکومت را اینگونه مطرح می کنند:
“امر به معروف و نهی از منکر تنها منحصر به امور جزیی نیست بلکه شامل مسایل کلی و اساسی جامعه هم هست؛ اعم از اقتصاد، سیاست و فرهنگ. ( دیدگاهها جلد۳ ص۲۶۷)
“چون قدرت معمولا استبداد میآورد لازم است قدرت دولتمردان تحت کنترل مردم باشد، و اگر تذکر دادن به طور جداگانه اثر ندارد لازم است افراد متشکل شوند تا قدرت متمرکز آنان قدرت دولت را کنترل نماید، و بر این اساس لزوم تشکیل احزاب سیاسی از افراد عاقل و متعهد و دلسوز، و روزنامهها و مطبوعات آزاد احساس میگردد.” (جلد۱ص۹۲دیدگاهها)
“مبنای فقهی تشکیل حزب مقدمه واجب یعنی امر به معروف و نهی از منکر است، امر به معروف و نهی از منکر از واجبات الهی است که متأسفانه در جامعه ما فقط منحصر به امور جزیی از جمله چند تار موی یک خانم شده است که از زیر روسریاش بیرون آمده، حال آن که بدترین منکرات در جامعه چون، ظلم، تعدی، تضییع حقوق شهروندان و سلب آزادیها رواج مییابد و کسی هم از این بدیها و منکرات نهی نمیکند.” (دیدگاهها جلد۳ صفحه۳۲۰)
۶.نظر آیت الله منتظری در مورد کسانیکه خود را در جامعه مسئول می بینند و امر به معروف و نهی از منکرمیکنند ولی به محض ادای وظیفه، دستگیر و به جرم تضعیف نظام زندانی میشوند چنین است:
“حفظ نظام به خودی خود نه موضوعیت دارد و نه وجوب آن وجوب نفسی میباشد، به ویژه اگر مقصود از “نظام” شخص باشد. نظامی که گفته میشود: “حفظ آن از اوجب واجبات است” نظامی است که طریق و مقدمه و برپا کننده عدل و اجراء فرائض شرعی و مقبولات عقلی باشد و وجوب حفظ آن هم تنها وجوب مقدمی خواهد بود. بنابراین با توجه به این نکته، تمسک به جمله “حفظ نظام از اوجب واجبات است” به هدف توجیه و صحه گذاری بر امور متصدیان و کارگزاران و عدالت نمایی کار آنان برای دیگران در حقیقت تمسک به عام در شبهه مصداقیه و میان دعوا نرخ تعیین کردن و تنها به قاضی رفتن است، که اگر چنین تمسکی از روی ناآگاهی باشد باید طبق مراتب امر به معروف و نهی از منکر با آن معامله نمود. از طرف دیگر بدیهی است که با کارهای ظالمانه و خلاف اسلام نمیتوان نظام اسلامی را حفظ یا تقویت نمود، زیرا اصل نیاز به نظام برای اجرای عدالت و حفظ حقوق، و در یک کلمه اجرای احکام اسلامی است، پس چگونه متصور است با ظلم و جور و کارهای خلاف اسلام، نظام عادلانه و اسلامی را حفظ و تقویت نمود؟”( دیدگاهها جلد۳ ص۴۰۸)
“کسانی که فقط ستایشگر مسئولان و حاکمان هستند، سکوت آنان در مقابل منکراتی که انجام میگیرد گناهی بزرگ است، و سکوت و تملق در برابر منکرات حکومتی گناه است”. (دیدگاهها جلد۳ ص۳۱۸)
۷. آیت الله منتظری در باره حیطه عمل و اهداف نهایی این دو واجب می نویسند:
“سیره اولیای معصومین(ع) تلاش در راه عدالت اجتماعی بود و اگر آنها تنها به امور فردی اسلام همت و اکتفاء داشتند این همه ظلم و ستم بر آنان و به بند و حصار کشیدن و تحت مراقبت قراردادن و در نهایت به شهادت رساندن آنان برای چه بود؟ خداوند از عالمان به خصوص عالمان دین میثاقی غلیظ گرفته که در مقابل ظلم سکوت نکنند “وما اخذالله علی العلماء ان لا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم” (نهج البلاغه، خطبه۳) البته عمل به این میثاق همانگونه که ثوابی عظیم دارد هزینهای سخت هم خواهد داشت). أحسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون و لقد فتنا الذین من قبلهم فلیعلمن الله الذین صدقوا و لیعلمن الکاذبین- سوره عنکبوت، آیه های۲ و۳ (دیدگاهها جلد۳ صفحه۴۱۱)
“هر انسانی چه دارای مقامی باشد یا نباشد، با هر عقیده و اندیشه ای وظیفه دارد در مقابل اعمال خلاف قانون، شرع و حقوق انسانی از خود واکنش نشان داده و سکوت نکند. در این جا نمیتوان به کسانی که اعتراض کرده اند خرده گرفت، بلکه در مقابل کارهای خلاف، کسانی که تأیید کردند و یا سکوت کردند همگی مسئول هستند و باید جوابگو باشند.” ( دیدگاهها جلد۳ صفحه۲۵۲)
خطاب به آنهایی که با توجیه از این دو واجب اجتناب میکنند (عافیت طلبان) مینویسند:
“در امور مهم مثل حفظ حیثیت دین و جلوگیری از تحریف آن، گرچه خطر و ضررهای جانی و مالی در پی باشد، اقدام به امر به معروف و نهی از منکر لازم است.” (اسلام دین فطرت صفحه۶۴۰ )
آیت الله منتظری عقیده داشتند که هر نسلی باید خود تصمیم گیرنده باشد و نسل نو ملزم به قبول معیارهای نسل گذشته نیستند. حتی نوع اجرای بعضی از احکام الهی و ضروریات دین را اختیاری میدانستند؛ برای مثال، از نگاه ایشان حجاب از ضروریات اسلام است ولی نوع پوشش در اختیار خانمهاست و چه بسا در زمان و مکان مختلف متغیر باشد. البته این سخن را امام خمینی هم در بدو ورود به ایران فرمودند که: “پدران ما چه حقی داشتند برای ما تصمیم بگیرند؟” ایشان مینویسند:
“نکته حائز اهمیت اینکه هر نسلی حق دارد مطابق معیارها و ضوابط عقلی و دینی در سرنوشت کشور خود و تعیین چارچوب مورد قبول اکثریت آن نسل دخالت و اظهارنظر نماید، اما حق ندارد سرنوشت نسلهای آینده را رقم زند و چارچوبی برای آنها تعیین کند، زیرا نظر هیچ فرد یا نسلی غیر از معصوم(ع) برای فرد و نسل دیگر حجت شرعی و عقلی نخواهد بود. از این رو هر نسلی حق دارد در چارچوب معین شده توسط نسل قبلی تجدیدنظر نماید، و این حق را نمیتوان از او سلب نمود. (رساله حقوق ص۶۵)
“برخی معروف و منکر را در ردیف احکام واجب و حرام تصور کرده و گمان کرده اند مسأله امر به معروف و نهی از منکر بیان احکام و الزام مردم به احکام است. معروف در جامعه باید به گونهای باشد که همه مردم خوب بودنش را بشناسند، لذا در جایی که حکم به این مرحله نرسیده، باید زمینه آشنایی و آگاهی مردم را فراهم کرد”. ( اسلام دین فطرت- ص۶۳۹ )
در پایان در ایام شهادت امام حسین(ع) از کلام آن حضرت استفاده کنیم که فرمودند: “الراضی بفعل قوم کالداخل فیه معهم، والساکت عن الحق شیطان أخرس” “کسی که به اعمال دیگران رضایت دارد مانند این است که با آنان همکاری کرده است و کسی که از گفتن حرف حق ساکت است شیطان لال است”.
یعنی در مقابل آسیب هایی که در جامعه امروز بر فقرا، جوانان بیکار و بعضاً معتاد، مخالفین عقیدتی، منتقدین سیاسی، محصورین و زندانیان بیگناه، آسیب دیدگان از اسیدپاشی وارد میشود، همگان مسئولند چه آنان که آمرند و چه آنان که عاملند و چه آنان که ساکتند. والسلام.