بوی باران (ویژه نامه روز دانشجو)|حسن فایضی، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان در اوایل دهه ۷۰ و فعال سیاسی – اجتماعی در اصفهان بود. وی در سال ۷۶ و پس از پیروزی اصلاح طلبان به همراه جمعی از همراهان خود در دانشگاه و ستادهای آقای خاتمی اقدام به تاسیس سازمان عدالت و آزادی نمود و چند سال نیز دبیرکل آن بود. او به جهت اشتغال در وزارت کشور به تهران نقل مکان نمود. در ادامه گفتگوی بوی باران با ایشان را می خوانیم:
با توجه به این که ۱۶ آذر و رویداد تلخ آن ، به گونه ای نمادین با تاریخ دانشجویی و نام دانشجو همراه شده، زیربنای فلسفی و جامعهشناختی چنین نامگذاری و انتخاب این نقطه عطف را چه میدانید؟
با فرا رسیدن ۱۶ آذر، روز دانشجو، فرصتی دوباره برای بررسی و جستار هویت تاریخی و رسالت ملی و دینی دانشجو، فرا روی ما قرار می گیرد. ضمن بزرگداشت یاد و خاطره شهیدان دانشجو( قندچی ، رضوی ، بزرگ نیا) و تبریک این روز به همه دانشجویان همیشه سرفراز کشورمان باید عرض کنم مبنای کنش جمعی که در جنبش شکل می گیرد، هویتی است که درمیان مشارکت کنندگان یا اعضای جنبش احساس تعلقی را به وجود می آورد که به مراتب از حدود مرزهای هرسازمان یا گروه خاص فراتر می رود، درحالی که در همان ویژگی های متمایز و منحصر به فرد کنشگران حفظ می شود. بنابراین در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ جنبش برآمده، از در گیر بودن فرد در یک تلاش جمعی بود که با هدف ایستادگی در مقابل دیکتاتور نظامی با اتفاقاتی مثل کوتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، دخالتهای آمریکا و انگلیس در ایران و کمکهای شایان مالی که به دولت ایران می شد، نارصایتی های عمومی رخ داد که از دل آن جنبش دانشجویی ۱۶ آذر بوجود آمد و تاریخ جنبش دانشجویی رقم خورد. آن دهه جنبش دانشجویی دارای هویت بود و می دانست چه می خواهد و چه می گوید به همین دلیل بود که این جنبش افرادی مثل شریعتی ، چمران و…. را در خود پرورش داد.
آیا برجستهترین و ارزندهترین اقدام در تاریخ فعالیت های دانشجویی ۱۶ آذر بوده است؟
تا قبل از ۱۶ آذر ۱۳۳۲حرکتهای سیاسی کم و بیش از ناحیه دانشگاهیان صورت گرفته بود ولی نقطه عطف آن در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ بود که به دلیل مشارکت گسترده دانشجویان در اعتراضات، ثانیا دخالت های آشکار آمریکا و انگلیس و شوروی در امور کشور، ثالثا ورود نظامیان دستگاه حاکم به دانشگاه ورابعا نخستین حرکت عملی دانشجویان از جمله برجسته ترین موارد در تاریخ جنبش دانشجویی بود.
در نقد تجربهی زیستهی خودتان، زندگی دانشجویی چه فرصتها و تهدیدهای اجتماعی-سیاسی-فرهنگی داشته است؟
انسان موفق در هر سنی که هست باید دارای برنامه باشد. دوره طلایی انسان ۱۵ تا ۳۰ سالگی می باشد که دوره دانشجویی هم در همین سالها قرار دارد. دوره دانشجویی فرصت خوبی است که آمیخته با اضطراب، کشف، تمرین و مهارت آموزی برای زندگی آینده است. بهترین مقطع زمانی است که هدف و راه آینده زندگی خود را بیابد و برای رسیدن به اهداف خود برنامه ریزی کند. در این دوره، می تواند دوستان خوبی پیدا کند و در مجموع خود را برای آینده ای بهتر و روشن تر آماده سازد؛ اما در عین حال، این مقطع زندگی، دارای تهدیدهایی است که در صورت غفلت از آنها ممکن است نتایج زیان باری برای فرد رخ دهد. تهدیدهایی چون انحراف از ارزش ها و آرمان ها، گرفتار شدن به تصورات دور از واقعیت و… و مهم تر از همه افت تحصیلی و افسردگی های روحی و روانی است که باید با شناخت آنها برای یافتن راه حل آنها اقدام کرد..
برخی براین باورند تنها رسالت دانشگاه، فعالیت علمی است؛ نظر شما چیست؟
درست است که هدف اصلی دانشگاه تولید علم است و دانشجو هم باید علم بیاموزد ولی واقعیت این است که دانشجو باید سیاسی باشد از اوضاع و احوال پیرامونی خود در عرصه های سیاسی و اجتماعی تحلیل داشته باشد تحلیل هم بدون حضور و کاوش میسرنیست. برخی می خواهند دانشجو و دانشگاه را غیر سیاسی کنند تا بهتر بتوانند به منافع خود دست یابند.
همانندیها و تفاوتهای نهادهای دانشجویی با شاخههای جوانان یا کمیتهی دانشجوی احزاب چیست؟
همانندی، در سیاسی بودن دانشجویان هر دو نهاد می باشد. ولی تفاوت، در نهادهای دانشجویی استقلال بیشتردارند ولی در شاخه ها و کمیته های دانشجویی احزاب ، هویت های سازمانی بر آن مسلط و احساس تعلق به یک جمع وسیع تر را در خود دارد و آسیب پذیری آن بیشتر از نهادهای دانشجویی است.
تحلیل شما از وضعیت کنونی دانشجویان چیست؟ افق چشمانداز آیندهی کوتاهمدت(۴-۵) ساله فضای دانشجویی، با تاکید بر فعالیت سیاسی-اجتماعی-فرهنگی، را چگونه پیشبینی می کنید؟
وضعیت کنونی دانشجویان و دانشگاههای ما به لحاظ سیاسی و حرکتهای سیاسی مطلوب نیست ودر حال رخوت می باشد و این برای جامعه ما خصوصا جامعه دانشگاهی خوب نیست، دانشجو باید پرسشگر باشد، پرسشگر امور ممنوع باشد، دارای هویت باشد. چشم انداز خوبی برای آینده پیش بینی نمی کنم