سرخط خبرهای سازمان

احزاب سیاسی و شهروندان | ترجمه مهدی مقدری

درباره‌ی نویسنده

“احزاب سیاسی و شهروندان” نوشته سام واندر استاک و رائول کوردنیلو، بخشی از کتابی با عنوان “احزاب سیاسی و جنبش های شهروندی در آسیا و اروپا” می باشد که بر پایه یک تحقیق بین المللی نگاشته شد. “مهدی مقدری”، کارشناس ارشد روابط بین الملل و دبیرکل سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی، در حوزه های توسعه سیاسی، دموکراسی و احزاب سیاسی تحقیقات و مقالاتی داشته که برخی از آنها پیشتر در بوی باران منتشر گردید. این مقاله به اعضای سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی تقدیم شده و به طور اختصاصی در اختیار تارنمای بوی باران قرار گرفته است. بهره برداری از این مقاله با ذکر منبع بلامانع است.

احزاب سیاسی و شهروندان

(وضعیت کنونی، کجا میرویم و توصیه ها)

   در سراسر جهان – از ترکیه تا تایلند، از برزیل تا بلغارستان و مصر و اوکراین – تظاهرات شهروندان در مقیاس های بزرگ در سال های اخیر مشاهده شده است. نظام های سیاسی تکان شدیدی خورده و رهبران به ظاهر امن به چالش کشیده شدند. اغلب یا با خیابان ها و میادین اشغال شده (تحریر، تقسیم، وال استریت)، و یا رنگ پوشیده شده توسط قهرمانان شان و یا به سادگی علل مورد حمایت شان، شناخته می شوند. این جنبش ها به سرعت و به طرز ناگهانی در حال شکل دهیِ دسته ای از شهروندان در همه قاره هاست. برخی از برجسته ترینِ این تظاهرات در آسیا و اروپا رخ داده است. در همین حال، مشارکت رسمی شهروندان در احزاب سیاسی است به شدت کاهش داشت. این روند _ افزایش مشارکت در جنبش های شهروندی و کاهش مشارکت در احزاب سیاسی _ این پرسش را شکل داده که چگونه سیاستمداران و احزاب سیاسی می تواند اعتماد مجدد شهروندان را به دست آورده و یا افزایش دهند.

   سوال های اساسی که در اینجا مطرح خواهد شد این است که “چرا امروزه به طور فزاینده ای شهروندان به جنبش های شهروندی به جای پیوستن به احزاب سیاسی کشیده می شوند؟ ” و “احزاب سیاسی برای تبدیل شدن به پاسخگویی بیشتر در قبال نیازهای شهروندان، چه می توانند یاد بگیرند؟ “.

   یکم: واقعیت این است که جنبش شهروند یک نیروی موثر در اکثر نقاط جهان به شمار می آید. نمونه هایی از این جنبش ها را در اسپانیا، تظاهرات ضد موافقت نامه تجاری ACTA در لهستان، “تظاهرات حقوق زمین” ویتنامی ها و “تظاهرات ضد فساد” در هند می توان دید. جنبش های شهروندی پدیده جدیدی نیستند، اما اینگونه به نظر می رسد در حال حاضر بیشتر آنها برای مبارزه با نگرانی های محلی قوت یافته اند. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که جنبش های شهروندی در سطح جهانی تقریباً سه برابر افزایش یافته است (Ortiz et al. 2013).

   دوم: مساله دیگر این است که، به دلیل شکل گیری سریع جنبش های شهروندی، این موضوع ارتباط زیادی با مساله تحزب و نهادهای جامعه مدنی پیدا می کند. این امر به ویژه در کشورهایی که از سطح آزادی های دموکراتیک برخوردارند و شهروندان شان از آزادی عمل برای تظاهرات خیابانی و یا بحث های آنلاین برخوردارند، سبب قطع ارتباط شهروندان با احزاب شده است. از همین رو، شاهد کاهش عضویت طولانی مدت در احزاب سیاسی اروپا هستیم. این مساله از آن رو اهمیت پیدا می کند که برخی از ناظران معتقدند سیاست در اروپا بیشتر در رقابت میان نخبگان حزبی حرفه ای (به شکل حداکثری) و بسیج و یکپارچگی گروه های اجتماعی (به صورت حداقلی) ساخته می شود (Van Biezen and Poguntke 2014). این موضوع در آسیا به دلیل برخی عوامل از جمله شکاف دیجیتالی طبقات شهروندی در بهره مندی از اینترنت، کمتر بوده است. هر چند این شکاف مشارکت شهروندان آسیایی را در امور سیاسی محدودتر می سازد، اما در جوامع اروپایی سبب سازماندهی و بسیج اعتراضی سریعتر جنبش ها می شود.

   سوم: جنبش های شهروندی اغلب گروه های نامنسجم با منافع و علل گوناگون را شامل می شوند. اغلب معترضان نه تنها از طبقات سنتی بوده که خواستار تغییر اجتماعی اند؛ بلکه گروه هایی از جوانان سازمان یافته، سازمان های دینی و جنبش های حقوق زنان که موج های طبقه متوسط محسوب می شوند را نیز در بر می گیرند. برای مثال، این تظاهرات در رومانی، با ترکیبی از مدافعان محیط زیست، فعالان حقوق بشر، مدافعان حقوق زنان و حتی حامیان فوتبال همراه بود. دو تشکل غیردولتی کوچک مدافع حقوق زنان در رومانی نشان می دهد که چگونه گروه های کوچک در جنبش های شهروندی می توانند بر احزاب سیاسی تاثیر داشته باشند. از این رو، برای درک موضوع، جنبه های مختلف جنبش های شهروندی باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر چه کاستی احزاب سیاسی باید جدی گرفته شود، اما جنبش های شهروندان می توانند پیام خود را به طور موثرتری چارچوب بندی کنند.

   در نهایت، شیوه های ارتباطی جدید و رسانه ها و شبکه های اجتماعی سبب فشار بر سیاستمداران شده و در بسیاری از کشورها کنترل مستقیم آنها (سیاستمدارها) بر سیاست های کشورشان کمتر از پیش شده است (Naim 2013). شکاف بین قول های سیاستمداران و آنچه قادر به انجام آن هستند به کاهش کلی در میزان مشارکت رای دهندگان و تعداد عضویت احزاب کمک کرده است. در حالی که شهروندان از احزاب سیاسی رویگردانی می کنند، اشکال جدیدی از فن آوری و گسترش فرصت های نو برای شرکت در تصمیم گیری ها به طور مستقیم جایگزین احزاب شده است. فن آوری اطلاعات و ارتباطات، رسانه های اجتماعی و نیز رسانه های سنتی برای شهروندان نه تنها نظارت بر رفتار احزاب سیاسی را ممکن ساخته، بلکه انتقال صدا و نظرات آنها را راحت تر از گذشته نموده است (۲۰۱۰Cohen and Schmidt ). علاوه بر این، رسانه های اجتماعی، یکپارچگی و بسیج جنبش های شهروندی را آسان تر و با سرعت بیشتری ممکن ساخته است. به عنوان مثال، استفاده از بلاگ ها، فیس بوک و توییتر در ویتنام، فیلیپین، اسپانیا و لهستان به وضوح موید این ادعاست.

چرا شهروندان به جای پیوستن به احزاب به جنبش های شهروندی روی آورده اند؟

   مطالعات و بررسی های علمی تقریباً نشان می دهد که شهروندان اعتمادشان را به احزاب از دست داده اند. سه عامل در شکل گیری این اعتراض ها و موضوعات مرتبط با جنبش های شهروندی دیده می شود:

  1. توزیع نابرابر اقتصادی و ناتوانی درک احزاب به وعده هاشان.
  2. فساد و عدم یکپارچگی احزاب سیاسی.
  3. فقدان آزادی های دموکراتیک.

   به نظر می رسد اغلب جنبش های شهروندی از ادغام نارضایتی های فوق سرچشمه می گیرد. به عنوان مثال، ما می بینیم به طور چشمگیری چگونه تظاهرات مردم آلمان شکل مشروعیت بخش به خود می گیرد و حتی احزاب سیاسی خود را دارند و با همگرایی میان خود می توانند احساسات ضد سیاسی ایجاد کنند.

   با همه این اوصاف پیوستن شهروندان به احزاب سیاسی در دموکراسی های نمایندگی کماکان ارزش هایی را نیز در پی دارد. برخی کارکردهای نمایندگیِ احزاب سیاسی مثل وظایف مربوط به سازماندهی مجلس و دولت، از مزیت هایی بوده که بهتر از سایر بازیگران، احزاب از عهده آن بر می آیند. بسیاری از مطالعات موردی، از حزب AAP هند گرفته تا اتحادیه های تجاری سوئد و نروژ، از اشتیاق جنبش های شهروندی و سازمان های جامعه مدنی برای تعامل با احزاب سیاسی خبر می دهد که عمدتاً پس از مرحله گسترش و توسعه خود به دنبال تحت تاثیر قرار دادن تصمیم گیری های سیاسی از مسیر احزاب هستند. بنابراین احزاب سیاسی باید هر چه بیشتر خود را برای پاسخگویی به نیازهای مردم آماده کنند.

احزاب چگونه می توانند خود را برای پاسخگویی بیشتر به نیازهای شهروندان آماده کنند؟

   در چارچوب دموکراسی نمایندگی، احزاب می توانند با ابتکارها و نوآوری هایشان، تعامل بهتری با شهروندان داشته باشند. استفاده احزاب از فن آوری های ارتباطی و رسانه های اجتماعی یکی از این راه هاست. تعامل موجود میان نیروهای حزبی رومانی با شهروندان به واسطه رسانه های اجتماعی و کمک های مالی آنلاین به حزب AAP هند، نمونه های خوب از توان بالقوه فن آوری هستند، اما همه موفقیت به واسطه فن آوری نیست. رسانه های اجتماعی، تنها یکی از ابزارهای احزاب هستند که می توانند فقدان اعتماد میان شهروندان و احزاب را جبران کنند؛ هرچند برای اثربخشی رسانه های اجتماعی در کاهش فاصله احزاب و شهروندان باید تحقیقات بیشتری صورت گیرد. اگر ابزارهای رسانه های اجتماعی تنها به منظور بیان دیدگاه های حزب به صورت از بالا به پایین استفاده شود و در آن به مشارکت شهروندان برای شرکت در بحث ها اهمیت قائل نشوند، تاثیر آنها برای تعامل با شهروندان از دست خواهد رفت.

   در برخی موارد، استفاده از ابزارهای سنتی تر اما به شکل و شیوه خلاقانه، برای تعامل با شهروندان مفید فایده بوده است. برای نمونه به شیوه های خلاقانه استفاده از رسانه های چاپی در هند، و بهره گیری از ظرفیت دورهایِ گفت و گو و جلسات “احزاب_ تشکل های غیردولتی” در اسپانیا و برخی دیگر از کشورها می توان اشاره کرد. البته امروزه ترکیبی از رسانه های اجتماعی و ابزارهای سنتی برای احزاب سیاسی در سراسر جهان در دسترس است. احزاب سیاسی نباید سرمایه گذاری خود را صرفاً محدود به ابزارهای های نوآورانه کنند و باید بر به روزرسانی وظایف سنتی خود بیش از پیش تلاش نمایند. از سویی، احزاب سیاسی آلمان، در حال حاضر به خوبی آگاهند که شهروندان تنها روال سنتی نظرخواهی عمومی را نمی پذیرند و برنامه ریزی برای زیرساخت های لازم را نیز تاکید دارند. از این رو، چارچوب های قانونی برای فرآیندهای برنامه ریزی در جهت پاسخگویی به مطالبات نسل جدید نیز باید مدرن سازی شود.

   یکی دیگر از گلایه های شهروندان از احزاب سیاسی در تمام مطالعات، موضوع میزان فساد و عدم شفافیت در تصمیم گیری های داخلی حزب است. پرداختن به این مسائل باید از اولویت بالایی به منظور به دست آوردن مجدد اعتماد شهروندان باشد. احزاب باید تلاش های خود را در شفافیت مالی و دموکراسی درون حزبی متمرکز سازند. حزب AAP هند نشان داد که چگونه تمرکز بر شفافیت مالی به موفقیت انتخاباتی حزب کمک کرده است. این موضوع نیازمند برنامه ریزی راهبردی از سوی احزاب سیاسی است (IDEA 2013 و NIMD).

   در نهایت، در بسیاری از موارد سطح پایین اعتماد به احزاب سیاسی به واسطه قطب بندی های سیاسی در راس هرم قدرت است که می تواند تصمیم گیری سیاسی را فلج کرده و سبب تحریک و نارضایتی شهروندان نسبت به نهادهای سیاسی گردد. راه حل گفت و گو برای حل و فصل اختلاف نظر یک جایگزین قوی در راستای کاهش اعتراض شهروندان است.

تعامل با شهروندان: مشکلات پیش رو

امروزه، نمونه هایی از همکاری نزدیک میان احزاب سیاسی و سازمان های جامعه مدنی وجود دارد، این موضوع در مطالعات صورت گرفته در اسپانیا، سوئد، نروژ، فیلیپین و حتی در مورد سازمان های جامعه مدنی مدافع حقوق زنان ویتنام نیز به چشم می خورد. اغلب، هدف از چنین همکاری برای نهاد های جامعه مدنی و جنبش های شهروندی تاثیرگذاری و به دست آوردن قدرت در فرآیند تصمیم گیری است. در آن سوی طیف، برخی سازمان های جامعه مدنی از هر نوع همکاری با احزاب سیاسی پرهیز می کنند. در برخی موارد، جنبش های شهروندی به جریانی ضد ثبات سیاسی تبدیل شده و راه ایجاد ارتباط حتی با احزاب مخالف را دشوار ساختند. بر این اساس، شبکه های همگن، راه آسان تری برای توافق پیرامون مشارکت سیاسی در پیش دارند تا شبکه های ناهمگنی که بخواهند درباره موضوعات، ستیزه جویانه به اتحاد برسند. احزاب سیاسی و جنبش های شهروندی نقش های مختلفی برای بازی در جامعه دارند، به این معنی که هر زمان که تصمیم به همکاری می گیرند، آنها پیشبرد وظایف یکدیگر را باید هدف قرار دهند و یا حداقل همدیگر را خنثی نکنند. برای مثال، جنبش شهروندی به طور سنتی در تعداد محدودی از موضوعات کلیدی تمرکز می کنند، در حالی که احزاب سیاسی باید در مورد موضوعات مختلف به جمع بندی نظرات خود بپردازند. علاوه بر این، جنبش های اعتراضی شهروندی همیشه بخش قابل توجهی از جمعیت را نمایندگی نمی کند و گاهی اوقات می تواند تنوع منافع، ترکیب ناسازگاری را به وجود آورد. هرچند بر اساس تصمیم گیری های مبتنی بر عقلانیت، عواقب ناشی از عدم تعامل در برخی موارد برای طرفین منازعه زیان بار بوده است.

   احزاب سیاسی باید بین خواسته های معقول و غیرمعقول، دموکراتیک و غیردموکراتیک، عوامگرایانه و غیرعوامگرایانه و نیز اکثریت و یا اقلیت تمایز قائل شوند. پاسخ به این پرسش ها سبب برقراری ارتباط با عموم مردم شده و به تصمیم گیری در یک حزب برای تعامل با شهروندان کمک خواهد کرد. ممکن است چنین ارتباط آزادی به عموم مردم برای فهم انتخاب آنان کمک نماید. با این حال، برقراری ارتباط با جنبش های شهروندی لزوماً به معنای جلوگیری از مجادلات پرهیاهو نخواهد بود. در نهایت، بسیاری از طرفین باید از خود بپرسند “ما می توانیم از پرداخت هزینه جنبش های شهروندی و نهاد های جامعه مدنی چشم پوشی کنیم؟”.

   موارد متعددی از تجربه ها در اسپانیا و شمال اروپا نشان می دهد بسیاری از نهادهای جامعه مدنی علاقه مند به همکاری با احزاب به منظور به دست آوردن قدرت تصمیم گیری می باشند. هرچند این سطح از روابط به نوع نظام های سیاسی نیز بستگی دارد. به خصوص در دموکراسی های نوظهور و یا کشورهای در حال گذار، جنبش های شهروندان و نهادهای جامعه مدنی ممکن است نخواهند بیش از حد با احزاب سیاسی تعامل داشته باشند. و این در حالی است که در نظام های چند حزبی سطوح مختلف از تجربه های شهروندیِ حزبیِ سیاسی دیده می شود. دموکراسی ها فضای سیاسی برای جنبش های شهروندان فراهم می کنند و این در حالی است که در کشورهای سرکوبگر جنبش های شهروندی باید فضای سیاسی خود را ایجاد نمایند و نمی خواهند به راحتی تسلیم شوند. این بدان معنی است که احزاب نیز باید برای چگونگی تعامل با شهروندان تمیز قائل شوند.

انواع تعامل

   احزاب سیاسی و نهاد های جامعه مدنی / شهروندی می تواند در بسیاری از روش های مختلف با یکدیگر مشارکت کنند؛ از جمله در مسائل مربوط به امور مالی و یا همکاری سازمانی، مسائل مربوط به سیاست گذاری و یا مبارزات انتخاباتی. برای نمونه تأمین بخشی از بودجه احزاب سوسیال دموکرات سوئد و نروژ از اتحادیه های کارگری حاصل می شود و نمونه آشکار همکاری مالی است. همچنین در برخی کشورها، نمایندگان نهادهای جامعه مدنی در کمیته های اجرایی احزاب سیاسی حضور دارند. در اسپانیا و رومانی، برخی از نهادهای جامعه مدنی، جنبش های شهروندی با احزاب سیاسی از نزدیک برای نفوذ در روند سیاست گذاری همکاری دارند. در فیلیپین، نهاد های جامعه مدنی به طور مستقیم برای یک حزب سیاسی مبارزه کرده اند. البته در برخی موارد سیاستمدارانی وجود دارند که ممکن است احساس کنند که خواسته های سیاسی جنبش های شهروندی غیرواقعی بود و از مذاکره مستقیم با آنها پرهیز دارند، اما احزاب سیاسی تاکتیک های تعاملی جدیدی را در مواجهه با جنبش های شهروندی آموخته اند.

   محیط های تصمیم گیری برای تعامل احزاب باید بر اساس گزینه های متعدد بررسی و در نظر گرفته شود؛

اول، احزاب باید تشخیص دهند اینکه آیا هدف جنبش های شهروندی برای کنش در درون نظام سیاسی موجود است یا به عنوان جایگزین نظام سیاسی برنامه دارند. چراکه ممکن است کارکرد حزبی در راستای اهداف و ارائه سیاست های اصلاح طلبانه معطوف باشند.

دوم، آرایش داخلی جنبش مهم است. خیلی بعید است که احزاب درباره هرگونه همکاری با بیگانگان به توافق برسند. در چنین مواردی بعید به نظر می رسد که احزاب حاضر به برقراری تماس به منظور گفت و گو باشند. با این حال، احزاب باید کانال های ارتباطی خود را با کسانی که در درون جنبش ها و نهادهای جامعه مدنی مایل به همکاری مبتنی بر اصلاح روشها و در راستای منافع جنبش هایشان هستند باز نگه دارند.

در نهایت، احزاب می تواند سطح تعامل شان را بر اساس میزان تطابق با برنامه های اصلاحی خود تعیین کنند و در صورت همپوشانی بیشتر اهداف، تعامل خود را افزایش دهند حتی حمایت مالی.

   نهادهای جامعه مدنی و جنبش های شهروندی می توانند به احزاب سیاسی تبدیل شوند . البته در هند، آلمان، نروژ، فیلیپین و سوئد این موضوع اتفاق افتاده است که نشان از یک پدیده رو به رشد در جهان است. در سال های اخیر تحولات مشابه رخ داده است؛ به عنوان مثال، “جنبش پنج ستاره” در ایتالیا، حزب Atid Yesh در اسرائیل، “مبارزان آزادی اقتصادی” آفریقای جنوبی و “جنبش برای سوسیالیسم” در بولیوی. جنبش تی پارتی (Tea Party) در ایالات متحده آمریکا هم هرچند از طریق تاسیس یک حزب جدید اقدام نکرد، اما به مثابه یک حزب سیاسی درصدد اشغال مناصب کلیدی در ساختار نظام سیاسی عمل کرده است. البته، این مساله بدون خطر هم نیست. به عنوان نمونه در هند و فیلیپین نشان می دهد که انتقال جنبش به یک حزب سیاسی می تواند چالش به همراه داشته باشد. چه بسا همه اعضای یک جنبش و یا نهادهای جامعه مدنی نمی خواهند به یک تشکیلات سیاسی بپیوندند که تا همین اواخر آنها در برابرش اعتراض کرده بودند. با ارزش ترین درسی که در این رابطه باید گرفت این است که نباید به منظور توسعه مهارت های سیاسی، پیوندهایی که با حمایت مردمی شکل گرفته است را نادیده انگاشت.

پیامدها

   اصلاح احزاب سیاسی کار آسانی نیست. آنها در تعامل بیشتر با شهروندان با محدودیت مواجه اند. اول، هرگونه تغییر در رفتار احزاب سیاسی نیاز به اراده سیاسی برای انجام اصلاحات دارد. از آنجا که اکثر تغییرات نیاز به سیاستمدارانی دارد که به ارزیابی مجدد موقعیت فعلی شان و محدود کردن قدرت و رفتار خود بپردازند، آنها از ترس از دست دادن این موقعیت، در برابر اصلاحات ایستادگی می کنند. دوم، احزاب اغلب سازمان های کوچکی هستند که برای برنامه های روزانه خود بودجه اندک و متکی به اعضایشان دارند.

توصیه ها و پیشنهادها

  • احزاب سیاسی:
  1. تعامل با شهروندان در طول فرآیند انتخابات، با استفاده از تمام روش های توسعه گرایانه ممکن است. رابطه مبتنی بر اعتماد با شهروندان، با ارزش ترین دارایی برای هر حزب است. احزاب سیاسی باید با شهروندان به طور مستمر در تعامل باشند – نه تنها در زمان انتخابات – و متناسب با نیازهای شهروندان چرخه انتخاباتی شان را تنظیم کنند. از این رو، همه سازوکارهای توسعه شهروندی باید مورد بررسی قرار بگیرد؛ از انتخابات مقدماتی باز تا تبلیغات انتخاباتی و رسانه های اجتماعی، از سرمایه گذاری جدی در بودجه آموزش سیاسی شهروندان تا ایجاد مجامع مشترک شهروندِ حزبی در روند اصلاحات سیاسی. احزاب سیاسی باید قدرت و توانایی های خود را بدانند و وعده های غیر واقعی سر ندهند. این بدان معناست که آنها باید محدودیت هایشان را برای شهروندان توضیح دهند.
  2. در پی همکاری با جنبش های شهروندی باشند. احزاب سیاسی بیش از پیش باید همکاری با جنبش های شهروندی را بررسی کنند. هم اکنون تجربه های موجود نشان می دهد اگر احزاب به این سمت حرکت نکنند به کاهش حمایت شهروندان مواجه خواهند شد. همپوشانی گسترده تر با اهداف اصلاحی جنبش های شهروندی، سبب تعامل بیشتر می گردد. علاوه بر این، همکاری با جنبش های همسو در مقایسه با جنبش های غیرهمسو و فاقد رهبری راحت تر است. همکاری ممکن است شامل مبارزات انتخاباتی مشترک، تنظیم سیاست ها و برنامه ریزی و یا حتی حمایت مالی باشد؛ البته این به معنای جذب آنها نیست. سیاستمداران باید نقش ها و مسئولیت خود را حفظ کند. لازم نیست در همه چیز به توافق برسند و محدودیت های طرفین باید در این روند لحاظ گردد و احزاب باید با دقت نسبت به همکاری با یک جنبش عمل کرده و سپس دست به انتخاب بزنند. برای جلوگیری از بدگمانی و ساخت اعتماد، نباید در برقراری رابطه عجله کرد. همچنین، در صورت عدم برقراری ارتباط در آغاز راه، احزاب باید کانال های ارتباطی را باز نگه داشته و افق های همکاری آینده را پیش بینی کنند.
  3. همکاری با سازمان های جامعه مدنی. در بسیاری از کشورها، سازمان های جامعه مدنی به عنوان نیروهای متخاصم دیده می شوند، اما اغلب احزاب از همکاری با آنها بهره می برند، حتی اگر این ارتباط با توده مردم به راحتی حاصل شود منجر به افزایش اعتبار عمومی احزاب در زمینه های شفافیت و فساد خواهد شد. احزاب همچنین باید از فرصت ارتباط با سازمان های جامعه مدنی به منظور غنی سازی برنامه ها و سیاست های شان و کمک به انتشار آنها در گستره بیشتر جامعه استفاده کنند. برای رسیدن به این هدف، آنها باید در روابط شخصی و همچنین ارتباط های سازمانی رسمی خود سرمایه گذاری نمایند.
  4. بهبود شفافیت مالی و دموکراسی درون حزبی. اعتراض شهروندان (نسبت به عملکرد احزاب) بیشتر ناشی از کاستی های دوگانه حزبی است؛ یکی “سوء رفتار داخلی” و “اشکال منسوخ ورود شهروندان” است. بنابراین احزاب سیاسی باید سازوکارهای پاسخگویی و نوآوری در دموکراسی درون حزبی را در نظر بگیرند. نمونه های مثبت این روند را می توان در هند و فیلیپین و برخی دیگر از کشورها دید. تشکیل “کمیته انسجام داخلی” در برخی احزاب که مستقل از رهبری حزب بر این موضوع تمرکز داشته و اختیارات گسترده ای به منظور بررسی و اجرای مقررات داخلی حزب برعهده دارد. بر این اساس، آنها درصدد ایجاد رقابت داخلی و مشارکت بیشتر در انتخاب نامزدهای حزب و فرآیندهای تدوین سیاست ها می باشند.
  5. استفاده از رسانه های اجتماعی برای تعامل با شهروندان؛ و همگام شدن با مباحث بین شهروندان و احزاب سیاسی ضروری است. سیاستمداران به استفاده از رسانه های اجتماعی برای گوش دادن به نگرانی های شهروندان و برقراری ارتباط و بحث در مورد راه حل های پیشنهادی نیاز دارند. تعامل کنشگرایانه با رسانه های اجتماعیِ نهادهای جامعه مدنی و جنبش های شهروندی برای رسیدن به این هدف کمک خواهد کرد. احزاب باید در زیرساخت های ارتباطی خود تجدید نظر کنند. آنها به رسانه های اجتماعی نیاز دارند، چراکه این رسانه ها سریع ترین، کوتاه ترین و مستقیم ترین اشکال تعامل با شهروندان محسوب می شوند. سرمایه گذاری در رسانه های اجتماعی نباید جایگزین شیوه های سنتی برقراری ارتباط با شهروندان که از کارآیی خوبی برخوردار بوده است گردد.
  6. جنبش ها / سازمان های جامعه مدنی تبدیل شده به احزاب سیاسی، باید نقش جدید خود را درک کنید. آنها نباید تصور کنند که مهارت های آنها به صورت خودکار به سطح سیاسی قابل انتقال است. آنها باید تلاش آگاهانه ای برای توسعه حکمرانی و شایستگی های سیاسی انجام دهند تا آنها را قادر به دستیابی به اهداف سیاسی شان سازد. در عین حال، احزاب جدید باید به دنبال گسترش در سطح محلی به منظور حفظ حمایت های مردمی و رای شهروندان باشند.
  • شهروندان و جنبش های شهروندی
  1. پرهیز از بی تفاوتی سیاسی. در یک دموکراسی ضعیف، بی تفاوتی سیاسی منجر به پایان دموکراسی خواهد شد. حتی در صورت احساس ناامیدی شهروندان در یک نظام سیاسی، آنها باید تعامل خود را به منظور حمایت از دموکراسی شان و بهبود نظام سیاسی خود افزایش دهند.
  2. شعارهای ضد دموکراتیک نباید مجال یابند. احزاب سیاسی برای روندهای دموکراتیک ضروری هستند؛ آنها باید اصلاح گردند، نه اینکه کنار گذاشته شوند. جنبش های شهروندی باید اخلاقی باقی بمانند و متوجه پیامدهای اعمال شان باشند، و نه فقط به خاطر اینکه اعتراضی کرده باشند، معترض باقی بمانند.
  3. درون خود دموکراتیک باشند. آنها باید تمرین دموکراسی کرده و در درون جنبش از نگرش استبدادی پرهیز نمایند. بخشی از انتقاد فعالان جنبش های شهروندی به احزاب سیاسی به دلیل وجود سلسله مراتب آنها و نیز فقدان دموکراسی درون حزبی است، لذا آنها نیز باید چنین موضوعی را رعایت کنند. آنها باید جامع نگر بر روی گروه های به حاشیه رانده شده در هر کجا که ممکن است، فکر و تمرکز کنند.
  4. خود را متمرکز سازند. جنبش های شهروندی باید برای مؤثر بودن، یک پیام قوی در موارد اندکی از موضوعات جامعه داشته باشند. آنها باید این کار را با استدلال های دقیق و پیشنهادهای مناسب ترکیب کرده و ابتکار کنش های لازم را به دست گیرند.
  5. سیاسی باشند. جنبش های شهروندی باید تاثیر سیاسی خود را به حداکثر برسانند و با تغییر شکل تقاضا برای اصلاحات در طرح های سیاسی، بتوانند برنامه های خود را به قانون تبدیل کنند. در صورتی که بخواهند تاثیر سیاسی بلند مدت داشته باشند، آنها نباید گزینه گفت و گو با احزاب سیاسی را زمانی که از آنها را دعوت به همکاری می کنند، کنار بگذارند.
  6. می دانیم نقش جنبش ها با احزاب متفاوت است. نباید همه جنبش های شهروندی به احزاب سیاسی تبدیل شوند. آنها باید وضعیت خود را بر اساس اهداف شان در جامعه انتخاب کنند.
  7. استفاده از رسانه های اجتماعی. رسانه های اجتماعی نه تنها به طور فزاینده ای ابزارهای مفید تماس با شهروندان را فراهم ساخته، بلکه برای شروع فعالیت های جدید نیز سازنده اند. با این حال، این باید با روش های سازمانی مرسوم و متداول ترکیب گردد.
  • نهاد های جامعه مدنی
  1. همکاری با احزاب سیاسی. برای مؤثر بودن در سطح قانون گذاری، تعامل با احزاب سیاسی در مورد موضوعات مهم و مشترک که در کشور تاثیر می گذارد لازم است. چراکه اگر هدف این است که شاهد بهبودیِ نظام باشیم، از این رو، اغلب همکاری با کسانی که در داخل احزاب سیاسی اند، موثرتر از کار با غیرحزبی هاست.
  2. نقش خود را بدانید. سرمایه گذاری در هر دو روابط رسمی و شخصی با احزاب سیاسی – مانند کمیته های مشترک- لازم است؛ اما باید نقش جداگانه خود را (به عنوان یک نهاد جامعه مدنی) حفظ کرد.
  3. سرمایه گذاری در تشکیلات داخلی. نهادهای جامعه مدنی نیز با همان خطرهای فساد و معامله پنهانی به مانند احزاب سیاسی روبرو هستند. نهادهای جامعه مدنی باید اطمینان حاصل کنند که از هر دو عاملِ تشکیلاتِ داخلی کارآمد و دموکراتیک برخوردارند.
  4. ترکیب “صدایی رسا” با “دانش سیاست”. سرمایه گذاری در توانایی های فنی در زمینه های سیاسی اجازه می دهد که تعامل با احزاب سیاسی و دولت در شرایطی برابر قرار گیرد.
  5. قابل تشخیص بمانید. به موضوعاتی توجه کنید که به روند اصلاحات در اموری که مربوط به زندگی روزمره شهروندان است یاری می رساند، نه لزوماً به مسائل سیاسی.
  6. استفاده از رسانه های اجتماعی. سرمایه گذاری در رسانه های اجتماعی برای شرکت در گفت و گو با شهروندان و احزاب سیاسی ضروری است.
  • ارائه دهندگان کمک به دموکراسی
  1. سرمایه گذاری در مشارکت های مردمی و همچنین رهبری سیاسی. هرچند نخبگان سیاسی برای تصمیم گیری سیاسی بسیار مهم تلقی می شوند، اما ظهور جنبش های شهروندی در سال های اخیر اثرگذاری شهروندان عادی را که به اندازه کافی در احزاب دیده نمی شوند را برجسته ساخته است. از این رو، باید تلاش شود تا سیاستمداران با گروه ها و شهروندانی از درجات مختلف کار کنند.
  2. حمایت از ایجاد ارتباط احزاب سیاسی با جنبش های شهروندی است. با وجود مشکلات موجود در همکاری با نهادهای رسمی، ظهور جنبش های شهروندی در سراسر جهان – و تاثیر آن بر نظام های دموکراتیک – بدان معنی است که ارائه دهندگان کمک به دموکراسی باید از همکاری بیشتر بین احزاب و جنبش های شهروندی حمایت کنند. در برخی از محیط ها، ارائه دهندگان کمک به دموکراسی می توانند کارکردی به مثابه تسهیل گرانِ بی طرفِ در یک گفت و گو محسوب شوند، در حالی که عده ای نیز می توانند زمینه های کمک های مالی و یا مهارت های کارشناسی را فراهم سازند؛ مانند تنظیم و تدوین سیاست ها. با توجه به تازگی این نوع از همکاری، احتمالاً پژوهش های تطبیقی جهانی بیشتری مورد نیازست.
  3. احیای حمایت از دموکراسی داخلی حزب. از زمان ظهور کمک به احزاب سیاسی در اوایل دهه ۱۹۹۰، پشتیبانی ارائه شده به منظور بهبود دموکراسی داخلی حزب با نتایج مختلفی مواجه شد. ظهور جنبش های شهروندی و کاهش عضویت حزبی نشان داده است که نقش شهروندان در احزاب سیاسی همچنان به صورت یک نقطه ضعف است. بنابراین ارائه دهندگان کمک باید درباره دموکراسی داخلی حزب بازاندیشی کنند.
  4. ارائه تجربه های توسعه گرایانه از سراسر جهان. هر دو روش یاری رسانی های سنتی و نوآورانه، مانند رسانه های اجتماعی، راه اصلی برای تعامل با شهروندان باقی بماند. اکثر احزاب در سراسر جهان تنها نمی تواند به بنگاه های مشاوره سیاسی برای دسترسی و تعامل وابسته باشند. سازمان های کمک رسانِ دموکراسی می تواند به جمع آوری و انتشار این روش ها یاری رسانده و آنها را به طور گسترده تر در دسترس قرار دهند و از این طریق به احزاب سیاسی برای تطبیق تجربه ها با زمینه های خود کمک دهند.
  5. برقراری ارتباط حزب سیاسی و حمایت نهادهای جامعه مدنی. حمایت نهادهای جامعه مدنی و کمک حزب سیاسی دو روی یک سکه هستند. در بسیاری از موارد، کنشگران درک درستی این زمینه نداشته و این دو را جدا از هم بر می شمرند. یک تصور اشتباه که ظهور جنبش های شهروندی در سال های گذشته آن را رد کرده است. سازمان ها و کمک کنندگان باید در هماهنگی بیشتر بین هر دو (احزاب و نهادهای جامعه مدنی) زمینه سرمایه گذاری را فراهم کنند، و مشوق های لازم از جمله بودجه کافی را فراهم نمایند.

 

احزاب سیاسی و شهروندان در آینده

   در سال های اخیر، تعداد جنبش های شهروندی افزایش قابل توجهی در سراسر جهان یافته که نارضایتی خود را از طریق تظاهرات خیابانی نشان می دهند. باید پاسخی برای این سوال پیدا کرد که “چرا شهروندان به تشکیل جنبش شهروندی به جای حضور در احزاب سیاسی تمایل دارند؟”. برخی تجربه ها نشان می دهد که بر پایه برخی روش ها، احزاب سیاسی می توانند این روند را معکوس سازند. از این رو، احزاب با یک مبارزه دشوار مواجه اند. بحران اقتصادی جهانی، که کماکان بسیاری از نقاط جهان دوره نقاهت آن را به آهستگی طی می کنند، و نیز افزایش تعداد بیکاران جوان در سطح جهان، در میان دیگر عوامل، معنای آن است که شهروندان صدای خشم خود را به این شیوه ادامه خواهند داد. بر اساس “گزارش جهان در سال ۲۰۱۴″، اکونومیست تخمین می زند که ۴۳ درصد از کشورها در جهان، در معرض خطر بالا و یا بسیار بالا نسبت به وقوع ناآرامی های اجتماعی در سال های بعد باقی می مانند. بسیاری از این موارد برای آسیا یا اروپا پیش بینی شده است. ظهور رسانه های اجتماعی و گسترش فن آوری های مرتبط ممکن است چنین نا آرامی هایی را تسهیل سازد.

در عین حال، بسیاری از مطالعات در این گزارش توضیح می دهد که احزاب سیاسی از حل و فصل این مشکلات دور بوده و از آن فاصله دارند. در چنین حالتی، می توان انتظار داشت در سال های آینده شمار مخالفان، بیشتر از پیش گردد. احزاب سیاسی تنها یک راه برای پاسخ به این سوال دارند که “آیا آنها ارتباط خود را از دست خواهند داد؟”؛ و آن پیدا کردن راه های جدید تعامل با شهروندان است. بهترین راه برای انجام این کار رسیدگی بدون تاخیر به مشکلات مطرح شده از سوی شهروندان می باشد. احزاب سیاسی، جنبش های شهروندی و نهادهای جامعه مدنی باید به چالش کشیده شوند و بهترین شیوه خود را با همکاران خود در سراسر جهان به اشتراک گذاشته و راه های خلاقانه برای تعامل با شهروندان را به کار گیرند. چنانچه نقش های دموکراتیک احزاب سیاسی بدون تغییر باقی بماند، سیاستمداران نیازمند ابتکار عمل برای به دست آوردن مجدد اعتماد شهروندان هستند.

منابع:

Cohen, J. and Schmidt, E., ‘the Digital Disruption: Connectivity and the Diffusion of Power’, Foreign Affairs, November/December (2010), pp. 75–۸۵

Economist, the, “‘Ripe for Rebellion?’” The World in 2014’, ۱۸ November 2013

International IDEA and Netherlands Institute for Multiparty Democracy, Strategic Planning for Political Parties: A Practical Tool (Stockholm and The Hague: IDEA and NIMD, 2013)

Naím, M., the End of Power: From Boardrooms to Battlefields and Churches to States, Why Being in Charge isn’t what it Used to Be (New York: Basic Books, 2013)

Ortiz, I. et al., ‘World Protests 2006-2013’, Working Paper, Initiative for Policy Dialogue and Friedrich-Ebert-Stiftung, 2013

Van Biezen, I. and Poguntke, T., ‘The Decline of Membership-based Politics’, Party Politics, 20 (2014), pp. 205–۱۶

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا