امین شفیعی
دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی محیط زیست
امروزه جهان با مشکلات عدیدهای رو بهرو است و سر رشته این کلاف سر در گم نارساییها و عدم تعادل در این کرهی خاکی است تعادلی که به طور خود پالا بر این سیستم حاکم بوده؛ حال خود پالا بودن نمایانگر پویا بودن طبیعت خدادادی و چرخهی طبیعی محیط زیست میباشد ولی بههم خوردن آن به دست پر توان بشر بودهاست، اگر بخواهیم جهان را تعریف کنیم به واژهی پرمعنای محیط زیست بر میخوریم که خود شایان خلقت کوچکترین تا بزرگترین موجودات، سادهترین تا پیچیدهترین سیستمهای نظام آفرینش است. به بیان ساده یعنی تمام موجودات کرهی زمین که با یکدیگر در تعاملاند و انسان نیازهای خود را بدین وسیله تامین مینماید.
شاید برای همهی انسانها این پرسش مطرح گردد که چرا این سیستم منظم و متعادل خود پالا از مسیر خود منحرف و دیگر تعادلی را در آن نظاره گر نیستیم، واقعا ً چرا؟
مشکل از آنجا آغاز شد که بشر به جای برآورده ساختن نیازهای خود به اندازهی نیازش تفکرش به سمت کالا گرایی و تولید بیش از حد و مصرف بیرویهی منابع طبیعی که سالیان متمادی جهت فراهم شدن آن صرف شده بود، سمت و سو گرفت. این مسئله باعث شد محیط زیستی که طی میلیونها سال به تعادل و نظم و سازگاری رسیده بود یکبار دیگر دستخوش دگرگونی عجیبی گردد که نتیجهی آن در حال حاضر در تمام نقاط جهان قابل لمس است.
تا به حال از خود پرسیدهایم چرا زمانی که گوشهای از این گسترهی پهناور زیستی سیلابهای مهیب و وحشتناکی رخ میدهد دقیقا در همان زمان گوشهی دیگری قحطی و خشکسالی نه فقط انسان بلکه کل دنیا را تهدید میکند، چرا به سرعت یک پلک زدن گدازههای آتشفشانی کل یک منطقه را نابود کرده یا زلزلههای بی سابقه یا سونامیهای مرگبار، طوفانهای غیرقابل وصف، آتش سوزیهای ناگهانی در جنگلهای بسیار باارزش و… در گوشه و کنار این گیتی، ما را این گونه سر در گریبان نموده است؟
حال که باب سخن گشوده شد باید بگویم این معضلات تماما ً نشانگر این است که قسمتی از این چرخهی محیط زیست دچار اختلال شده و این چرخهی زنجیر وار طبیعی و خود پالا، حلقهای از میلیونها حلقهی زنجیر خود را از دست داده است و پاسخ این همه چرا و علامت سوال فقط و فقط دو کلمهی پر معناست و آن توسعهی پایدار است.
توسعهی پایدار یعنی به گونهای نیازهای خود را برآورده سازیم که هیچ لطمهای متوجه نسل آینده نگردد، توسعهی پایدار یعنی تعادل، یعنی نسبت به نیاز خود مصرف کردن، یعنی احترام گذاردن به تمامی موجودات که توسط خداوند در اختیار و تحت کنترل بشر قرار گرفته است و تمام توصیفات از این دو کلمه، یعنی همان اصل ۵۰ قانون اساسی کشورمان که به طور کامل شرح داده شده است.
اصل پنجاهم (۵۰) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
“در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفهی عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیر قابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.”
در پایان لازم میدانم به عرض این نکته:
ما منابع طبیعی و محیط زیست را از گذشتگان به ارث نبردهایم،
بلکه از آیندگان به امانت گرفته ایم.