ندا حق پرست
عضو کمیسیون محیط زیست سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی
اتفاقات و رویدادها در فضای اجتماعی و مجازی پشت سر هم و قطاروار ردیف میشوند و ما انسانها موشکافانه با آنها برخورد میکنیم از طنز تلخ گرفته تا فقر و حوادث ناگوار.
طنز تلخ، زبالهای است که کنار جاده به ما دهن کجی میکند، تلختر از آن میتواند دست بیماری باشد که پاکتی را از شیشهی ماشین به خیابان پرت مینماید.
فقر همان کودکی است که پاکت کیکش را مقابل چشمانمان در جوی خیابان پرت میکند.
فقر، آدمها هستند، همانهایی که با زمین نامهربانند و از خیلی بد به بدترها میرسند.
برای داشتن دستهای سبز باید از خوب به خیلی خوبها برسیم زیرا:
خیلی خوب… خیلی زود تبدیل به بدترین میشود
هیچ کس چیزی نمیگوید
وقتی باران تبدیل به آفتاب داغ و کویر میشود.
حتی وقتی شور و شوق در جنگل تبدیل به بغضی بایر میشود.
حتی به تو نگفته باشم، حالا دیگر باید بدانی
که خیلی خوب، تبدیل به بدترها میشود
وقتی جماعت آدمیزاد
تشنگیشان را با بطریهای پلاستیکی روی علفزارها سیراب میکنند
میخواهم بدانم صبح فردا
میتوانم در این مکان زندگی را با ترانههای عاشقانه شروع کنم؟
راستی که چهقدر ترانهی عاشقانه در میان بطری ها پاکتهای پلاستیکی زیباست!
روزها میگذرد و میخواهم از خیلی بد به خیلی خوب برسم
وقتی نگاهم را سبز میکنم.