مهدی مقدری
دبیرکل سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی
مقدمه
یکی از موضوعات چند وجهی تحولات در عصر جدید، نگاه دقیق و موشکافانهی نظام بین المللی و دانش روابط بین الملل به مسائل و مشکلات محلی و منطقهای است. در عصر جهانی شدن، منازعات سیاسی، درگیریهای نظامی، نقض حقوق بشر، پایمال شدن قوانین بین المللی در ساختار داخلی دولتها و از همه مهمتر بحرانهای زیست محیطیِ کشورها، مواردی هستند که حساسیت جامعهی جهانی را در پی خواهد داشت و در اکثر مواقع راهکارهای جهانی برای حل این مشکلات و بحرانها ارایه میشود. حل بحران بالکان، توجه به مسائل و برنامههای هستهای کشورها، پیگیری موضوعات زیست محیطی و پیآمدهای آن، بررسی وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف از سوی سازمان ملل و غیره از جمله این موارد است.
از جنبهی مدیریت زیست محیطی، امروزه بحرانهای محیط زیستی یک آسیبِ برگشت ناپذیر ناشی از توسعهی ناپایدار تلقی میشود که به سیارهی زمین خسارات جبران ناپذیری وارد ساخته و از این رو باید در زمرهی مسائل اساسی جامعهی جهانی، مورد بررسی قرار گیرد. اینک، نیاز به مقابله با این وضعیت نابسامان در سطح جهان با تدوین یک استراتژی حفاظتی بلند مدت احساس میشود. درگیریها بر سر کمبودهای زیست محیطی نشان دهندهی ارتباط بین درگیریهای بین المللی و درگیریهای داخلی است و همین نقطه است که پژوهشگران محیط زیستگرای روابط بین الملل تجزیه و تحلیل خود را روی آن متمرکز کردهاند (جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ درآمدی بر روابط بین الملل، ترجمه مهدی ذاکریان و همکاران، ص۳۲۷). باید اذعان داشت که ورود دیدگاههای زیست محیطی به عرصهی روابط بینالملل، نه تنها به تضعیف نظریهی روابط بینالملل منجر نگردیده است، بلکه باعث تقویت آن نیز شده است، زیرا طیفی از نظریات مربوط به دولت، تعارض، همکاری، نابرابری، نهادها و حکومتداری را مورد توجه قرار میدهد (ابوالحسنی، علی محمد؛ نظریه های زیست محیطی، نامعلوم). از این رو، محیط زیست نقش فزاینده و مهمی در روابط بین الملل ایفا میکند و به مناقشهای تبدیل شده است که استقلال و برتری اجتماعات، دولتها و مناطق را به چالش میطلبد (دیکسون، آنا؛ توسعه و روابط بین الملل، ترجمه حسین پوراحمدی، ص ۱۲۲).
امانوئل کاستلز* در این باره معتقدست که از دههی ۶۰ به بعد اصولاً محیط زیست گرایی دیگر صرفاً دلمشغولی تماشای پرندگان، نجات جنگلها، و پاکیزه سازی هوا نبوده است. اقداماتی علیه دفع زبالههای سمی، حقوق مصرف کنندگان، اعتراضهای ضد هستهای، فمنیسم و شماری از مسائل دیگر با دفاع از طبیعت ترکیب شدهاند تا ریشههای یک جریان جدید را در جهان گسترش دهند (کاستلز، مانوئل؛ عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد دوم)، ترجمه حسن چاووشیان، ص ۱۷۰). اکنون به اعتقاد پرتر و براون – دو پژوهشگر عرصهی روابط بین الملل- ، محیط زیست به عنوان موضوع عمدهی سوم (بعد از امنیت بین الملل و اقتصاد جهانی که دو موضوع عمده در جهان سیاست به شمار میآیند) مطرح شده است (جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ همان، ص۳۲۴). همچنان که پال راجرز نیز دربارهی تاثیرات تخریبهای زیست محیطی بر این باورست که کنترل گازهای گلخانهای به حدی ضروری است که شاید بتوان گفت مهمترین موضوع برنامهی امنیتی نیم قرن آینده را تشکیل میدهد (راجرز، پل؛ زوال کنترل؛ امنیت جهانی در قرن ۲۱، ترجمه امیرمحمد حاجی یوسفی، ص۲۵۵). هر چند که موضوع محیط زیست جایی بین سیاست داخلی و سیاست بین المللی قرار میگیرد که آنطور که باید توسط رویکردهای سنتی نسبت به روابط بین الملل مورد بررسی قرار نمیگیرد (جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ همان، ص۳۲۹).
آنچه مسلم است اینکه محیط زیست، بستر و زمینهی نوینی را برای روابط بین الملل فراهم کرده است و در این رهگذر جریانها، نهضتها و گروههایی در این عرصه پا نهادهاند که به مرور زمان و بر اساس تحولات صورت گرفته در عصر جهانی شدن که نظام تک بازیگری (دولت _ ملت) ساختار جامعهی بین المللی را تضعیف نموده و به تعدد بازیگران عرصهی بین المللی تبدیل ساخت. از این رو، گفتمانها، روشها و کارویژههای متفاوتی از انواع جریانهای کنشگر محیط زیستی بین المللی شکل گرفته که برای مطالعات حوزهی روابط بین الملل و محیط زیست و سایر دانشهای مرتبط فضای جدیدی را به وجود آورده است.
در سلسله یادداشتهایی قصد دارم به مرور اجمالی برخی از انواع مهم جریانهای محیط زیستی از منظر روابط بین الملل بنگرم تا کنشگران زیست محیطی در کنار کنشهای تخصصیشان به ابعاد سیاسی و امنیتی و اجتماعی و فرهنگی برخی از آنها آشنا گردند. برای این منظور و در این شماره به “بوم شناسان افراطی” (اکورادیکالها) خواهم پرداخت.
بخش اول| بوم شناسان افراطی
پیش از آنکه به موضوع اصلی بپردازم، مایلم تعریفی از بوم شناسی یا اکولوژی ارائه شود که تفاوت آن را با سایر موضوعات مشابه روشن سازد. در اینجا از بیان کاستلز در تشریح این واژه بهره میبرم که اکولوژی را به معنای مجموعهی عقاید، نظریهها و برنامههایی میداند که نوع بشر را جزیی از اکوسیستم وسیعتر میپندارد که خواهان حفظ تعادل سیستم در چشم اندازی تکاملی و پویاست (کاستلز، مانوئل؛ همان، ص ۱۴۹).
بنیان نظری
یکی از نظرات غیر انسان مدارانه و رادیکال از محیط زیست، توصیف لاولوک از “گایا” به عنوان یک ارگانیسم خود تنظیم کننده میباشد به این معنی که اگر انسانها اتمسفر را آلوده سازند و خود را مسموم کنند، پس از آن “گایا” طی هزاران سال خود را سازگار خواهد کرد (وینسنت، اندرو؛ ایدئولوژیهای مدرن سیاسی،ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، شمشاد ، ۱۳۷۸، ص۳۰۵). آنچه پرواضح است اینکه بوم شناسان افراطی “از محدودیتهای حاکمیت، خطرهای حل مشکل، معرفت شناسیها، نوسازی جهانی نهادها و عملکردهایی که باعث تهدید زندگی میشود، آگاهی دارند” (عبدالعلی قوام، روابط بین الملل؛ نظریه ها و رویکردها، ص ۲۱۴). آنها به درستی اشاره میکنند که اکوسیستم گنجایش محدودی دارد. این محدودیت مشخص میسازد که میزان بزرگی جمعیت یک گونه، پیش از آنکه منابع موجود در اکوسیستم را زیادتر از حد معمول مورد استفاده قرار دهد، تا چه اندازه میتواند باشد. آنها بر این باورند که جوامع بشری روی زمین به طور بسیار خطرناکی به سوی محدودیتهای گنجایش آن نزدیک میشوند؛ آنها همچنین فکر میکنند که راه حل ثابت و ساده در زمینهی فن آوری که بتواند به این مساله بپردازد وجود ندارد (جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ همان، ص ۳۲۵). از این رو تئوریسینهای این نحلهی فکری گمان میکنند که مدرنیسم و مباحث پیوسته با آن از جمله توسعهی پایدار نیز صرفاً به دنبال نگاه ابزاری از نگهداشت محیط زیست هستند و در عمل به واسطهی برنامههای رشد و شکوفایی جوامع درصدد تخریب زیست بوم بشر حرکت میکنند. همین نگاه سبب شده تا آنها به این سمت روند که خط اصلی نظریهی روابط بین الملل، فرآیندها و هنجارهای بین المللی را به نحوی تعریف میکند که به صورت بنیادی با اصل توسعهی پایدار منافات دارد (عبدالعلی قوام، همان، ص ۲۱۳).
برخی از بوم شناسان افراطی از جمله کرسلی با انتقاد از روند سیاست گذاریها در عرصههای داخلی و بین المللی معتقدند که سیاست گذاری زیست محور باید طوری باشد که یک قانون گذاری دموکراتیک دولتی، پراکندگی بیشتر قدرت سیاسی و اقتصادی چه درون و چه در بین جوامع، میزان گستردهتری از کنترل کلان بر فعالیت بازار و شکوفایی فرهنگ آزاد سازندهی زیست محور وجود داشته باشد (جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ همان، ص ۳۲۶). آنها همچنین به ساختار نظام بین المللی که یا صرفاً به امنیت در راستای سیاست قدرت توجه دارد و یا به اقتصاد جهانی برای استیلای شکل جدیدی از قدرت نظر دوخته انتقاد داشته و معتقدند که “حاکم بودن سیاست قدرت برای مدت طولانی باعث بروز جنگهای جهانی و توسعهی فن آوریهای نظامی شده که آثار آن بر محیط زیست ویران کننده است” (عبدالعلی قوام، همان، ص ۲۰۹).
هدف غایی
امانوئل کاستلز یکی از پژوهشگرانی است که به دقت، رفتار و کنش عمدهترین نهضتهای محیط زیستی در دنیا را حداقل به مدت یک دهه مطالعه و بررسی کرده است. وی در تحلیل اینکه بوم شناسان افراطی به دنبال چه هستند و هدف غایی خود را از مبارزات زیست محیطی چه میدانند به این جمع بندی رسیده است که این جریان به شکلهای متعددی به دنبال پیوند اقدامات محیط زیستی و انقلاب فرهنگی مورد نظر خود است؛ از تاکتیکهای چریکی گرفته تا معنویت گرایی و اکولوژی ژرف و اکوفمنیسم… هدف غایی آنها این است تا دامنهی نهضت محیط زیستی را از طریق برساختن آرمانشهر زیست محیطی (اکوتوپیا) وسعت بخشند (کاستلز، مانوئل؛ همان، ص ۱۵۵). آنها فعالیت رادیکال خود را مرهون ذهنیت روستاگراییشان میدانند. همچنین، معمولاً خواهان تفسیر کلی ارزشها در جامعه نسبت به محیط زیست و طبیعت هستند (وینسنت، اندرو، همان، ص۳۰۹) و از این رو با آرمانشهر زیست محیطی خود ارتباط معنادار پیدا میکنند.
راه حلهای پیشنهادی بوم شناسان افراطی
یکی از راه حلهای بوم شناسان افراطی در مواجهه با چنین وضعیتی این است که به دنبال کنترل شدیدتری روی جمعیت و تغییر عمدهای در شیوهی زندگی مدرن باشند تا بیشتر با محیط زیست سازگار گردد، کم مصرفتر باشد و مواد زائد کمتری را تولید کند (جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ همان، ص ۳۲۵). در این راه برخی از نهضتهای اکورادیکال تن به نافرمانی مدنی داده و حتی خرابکاری علیه تاسیسات صنعتی زیانبار، حفاری و دیگر تجاوزها به طبیعت را در دستور کار خود قرار دادند… در ۱۹۹۰ نهضت آزادی حیوانات که کانون توجهش بر مخالفت با آزمایش روی حیوانات بود ظاهراً ستیزه جوترین شاخهی بنیادگرای این فرقه است (کاستلز، مانوئل؛ همان، ص ۱۵۴). پیروان نهضت “اول زمین” از بارزترین گروههای افراطی در این جریان با خوش بینی و تسامح به شیوع شدید بیماری ایدز، قحطی و گرسنگی و امکان اپیدمی مجدد ویروس آبله مینگرند که بر پایهی آن معتقدند این پدیدهها باعث آن خواهد شد که اکوسیستم نفس تازهای بکشد و طبیعت توازن خود را بر کرهی زمین بازیابد. برخی از آنها خواهان عقیم کردن اجباری تودههای انسانی هستند (وینسنت، اندرو، همان، ص۳۰۷).
بر مبنای یک ادعای کلی، بوم شناسان افراطی بر این باورند که دولتها و نهادهای بین المللی که در روند سیاستهای جهانی به عنوان بازیگران مهم تلقی میشوند، به تاثیر تصمیمها و سیاستهای جهانی بر زیست بوم توجه ندارند. اکورادیکالها به دنبال تغییرات شدید در سازمانهای اقتصادی و سیاسیاند. کارتر معتقدست که دولت بیشتر از آنکه راه حلی برای مسائل زیست محیطی باشد خود یک مشکل محسوب میشود. دولت بخشی از جامعهی مدرن است و جامعهی مدرن علت بحران زیست محیطی میباشد (جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ همان، ص ۳۳۰). در واقع، اکورادیکالها جوامع بشری را به تغییر عمده در شیوهی زندگیمان از جمله تغییرات مهم در سازمانهای سیاسی و اقتصادی دعوت میکنند. آنها از مباحثی مانند گزارش برونت لند که حمایت از محیط زیست را در یک چارچوب توسعهی پایدار خواستار شده به شدت انتقاد میکنند. آنها معتقدند که این به معنای ترک مسابقه نیست بلکه به معنی تغییر تاکتیک دویدن است. از دید آنها، پایداری واقعی به معنی ترک تولید انبوه صنعتی و بازگشت به بعضی از اشکال جامعهی صنعتی زدایی شده است (همان).
یادداشت:
- این جامعه شناس اسپانیایی به خاطر نظریاتش در مورد جامعهی شبکهای و ارتباطات به یکی از مراجع معتبر علوم ارتباطات تبدیل شده است. طبق آمار موجود، بین سال های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۶ نوشتههای کاستلز مآخذ بیشترین مقالات علم ارتباطات در جهان بودهاست و همچنین در حوزهی علوم اجتماعی وی از این حیث در ردهی چهارم قرار میگیرد.
منابع:
- ابوالحسنی، علی محمد؛ نظریههای زیست محیطی، نامعلوم.
- جکسون، رابرت و سورنسون، گئورک؛ درآمدی بر روابط بین الملل، ترجمهی مهدی ذاکریان و همکاران، تهران، میزان، ۱۳۸۵٫
- دیکسون، آنا؛ توسعه و روابط بین الملل، ترجمهی حسین پوراحمدی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۷٫
- راجرز، پل؛ زوال کنترل؛ امنیت جهانی در قرن ۲۱، ترجمه امیرمحمد حاجی یوسفی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۱۳۸۴٫
- قوام، عبدالعلی؛ روابط بین الملل؛ نظریه ها و رویکردها، تهران، چاپ دوم، سمت، ۱۳۸۶٫
- کاستلز، مانوئل؛ عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد دوم)، ترجمهی حسن چاووشیان، تهران، طرح نو، ۱۳۸۰٫
- وینسنت، اندرو؛ ایدئولوژیهای مدرن سیاسی، ترجمهی مرتضی ثاقب فر، تهران، شمشاد ، ۱۳۷۸.