سرخط خبرهای سازمان

آری به دموکراسی و محیط زیست، نه به فساد و تبعیض|حسین نقاشی*

فعالان دانشجویی در دهه های گذشته و به خصوص در میانه دهه هفتاد و هشتاد به شدت در ساحت “سیاست” تقلا کرده‌اند. از تغییر فضای سیاسی در میانه دهه هفتاد و حمایت تمام قد از کاندیدایشان در انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم در سال ۱۳۷۶ تا معرفی کاندیدا برای لیست انتخاباتی مجلس ششم و حضور موثر در آن انتخابات گرفته تا نقد دولت اصلاحات. بخشی از فعالان انجمن های اسلامی نیز در سال ۱۳۸۴ راه تحریم انتخابات را در پیش گرفتند و بعدتر در سال ۸۸ و ۹۲ نیز تحت تاثیر مسائل سیاسی-انتخاباتی قرار گرفتند. در هر حال عمده تلاش های این سالها حول مفاهیم دموکراسی‌خواهانه و اصلاح ساختار سیاسی و اهتمام به آزادی های مدنی و سیاسی گذشت. پس از روی کار آمدندولت محمود احمدی نژاد و به خصوص پس از وقایع سال ۱۳۸۸ تشکل ها و فعالان دانشجویی این جریان با ضربه مواجه شده و دچار یک شوک شدند. بسیاری از نهادهایشان به محاق توقیف و تعطیل کشیده شد، تعداد زیادی از فعالانش اخراج یا ستاره دار شدند و یا چندین ترم تعلیق شده و مجبور به کناره گیری از فعالیت شدند و همه اینها باعث شد که گسست تشکیلاتی و تجربی در میان فعالان این جریان رخ دهد. دیگر نه تشکیلاتی بود و نه‌فعالان باتجربه ای که نحوه تشکیلات داری و اندوخته‌های دانش سیاسی فراگرفته را به نسل بعد انتقال دهند. این

روند بزرگترین ضربه تمام این سالها به فعالان دانشجویی اصلاح طلب بوده است. فضایی را در نظر بگیرید که در آن دانشجویان جدیدالورود مستعد و متمایل به گفتار و کردار اصلاح طلبانه وارد دانشگاه می شوند و تنها و تنها با چندین و چند تشکل سیاسی و فرهنگی متمایل به اصولگرایان مواجه می شوند! میزان واگرایی این دانشجویان و گذران چهار سال از عمر دانشجویی آنها در چنین فضای یکدستی ناخوشایند است. چرا که تشکل‌های دانشجویی اعم از صنفی و سیاسی و فرهنگی و علمی فارغ از دسته‌بندی‌های فکری و سیاسی‌ای که دارند محیطی هستند که دانشجویان را اجتماعی، مسئولیت پذیر، سازمان‌پذیر و مشارکت‌جو بار می‌آورند حال نبود یک جریان فکری-سیاسی- فرهنگی در محیط دانشگاه یک طیف وسیع از دانشجویان را از این فواید محروم می کند.
با همه این تفاسیر این ایام گذشت و دوران جدیدی پیش‌روست و روی کار آمدن دولت اعتدالی حسن روحانی افق‌های جدیدی را پیش روی این فعالان گشوده است. امروز برای امروز و فردا چه باید کرد؟!
از نظر نگارنده حبس تمام توانایی‌های فعالیت دانشجویی در ساحت سیاسی توسط تشکل هایی چون انجمن‌های اسلامی یا نهادهایی مشابه آن در برهه فعلی و ایام آتی-چنانکه پیش از این و در ایامی که ذکر آن رفت، عمدتا چنین بود- باعث ترویج نوعی سیاست نخبه گرا خواهد شد.
دانشجویان فعال در تشکل های دانشجویی
اصلاح طلب می توانند در فضای فعلی و آتی فعالیت هایشان، فعالیت های فرهنگی و اجتماعی را به فعالیت های سیاسی خود منضم کنند.
«نه» به فساد و تبعیض
فساد و تبعیض دو عارضه آزاردهنده هر اجتماعی است که شهروندان را دچار بغض و کینه می کند. هر دو هم در بستر دانشگاه و هم در عرصه عمومی جامعه می توانند چشم اندازی تیره و تار به بار آورند. فعالان دانشجویی تشکل های دانشجویی اصلاح طلب می توانند به سراغ طرح و مقابله با انواع فساد و تبعیض بروند. فساد علمی در دانشگاهها با کتاب‌ها و مقالات تقلبی اساتید و دانشجویان رخ می نمایاند و یا در قالب جذب بی ضابطه و غیرعلمی هیئت های علمی صورت می پذیرد. اینها می توانند دغدغه هایی مهم برای فعالان دانشجویی باشد. همین گونه است فساد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی (رانت خواری‌ها و ویژه خواری‌ها و یا سوءاستفاده فضای تحریم برای قاچاق و کسب مال نامشروع و…).
فساد در حوزه های گفته شده خود یکی از عوامل مهم تبعیض نیز هست. یک شبه میلیاردرهایی
که به واسطه ارتباط‌های خاص توانسته اند به جایی برسند و تولیدگران و اهالی علم و دانش را به سخره بگیرند و در برابر مردم محروم و کم بهره و بی رابطه “مانور تجمل” بدهند، موجبات انباشت کینه و بغض اجتماعی را ایجاد می کنند. این موارد مسائل کم اهمیتی نیستند. چرا فعالان دانشجویی برای این موارد سمینار، میزگرد، مناظره و بیانیه صادر نکنند؟!
فرزندان همان محرومان دانشجویانی هستند که در دانشگاه‌های کشور حاملان همان بغض اجتماعی خواهند بود. فعالان دانشجویی اصلاح طلب
می توانند این دغدغه مهم را به عنوان مطالبه ای دانشگاهی و ملی مطرح و پیگیری کنند. بدین صورت هم مردم در بیرون دیوارهای دانشگاه و هم دانشجویان ضربه خورده از فساد و تبعیض آنها را صادق و غمخوار خود می‌یابند و سایر مطالبات و دغدغه‌هایشان را نیز ارج می‌نهند. اگر فعالان دانشجویی اصلاح طلب به صورت علمی و روشمند فقر و تبعیض را مورد نقد قرار دهند و به سرمنشاهای آن اشارت دهند، کاری درخور تشکل دانشجویی کرده‌اند. به یادمان باشد که تبعیض تنها و تنها بعد سیاسی ندارد، ابعاد اجتماعی در همان حد می تواند برای یک کشور پرمخاطره و
هزینه زا باشد.
کارتن خوابها، ایدز، اعتیاد و…همگی ابعادی از پدیده شوم فقرِ ناشی از تبعیض و فساد است که ابعاد وسیع سیاسی خواهد داشت.
این موارد قطعا نه تنها مسائلی نازل و کم اهمیت نیستند، بلکه پیوند قشر وسیعی از مردم و دانشجویان با تشکل های اصلاح طلب را موجب می شود.
«آری» به دموکراسی و محیط زیست
آنچه گفته شد موجب آن نخواهد بود که از دموکراسی خواهی و اصلاح طلبی دست شسته شود. در توسعه پایدار و متوازن و همه جانبه، همه چهار بعد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مدنظر است اگرچه سیاست از منظر رتبی- نه زمانی- اولویت دارد چرا که در کشورهای در حال توسعه دولت نهادی فراگیر است و رسیدگی به مسائل دولت از شئون سیاست است. از این رو دانشجویان تشکل های دانشجویی اصلاح طلب
علی الاصول همچنان باید بر مطالبات
دموکراسی خواهانه که آن تاکید بر امکان “نصب،
نقد و عزل” قانونی و مسالمت آمیز کارگزاران نظام سیاسی از طریق صندوق رای است، اهتمام ورزند. همچنین در کنار آن تاکید بر آزادی های عمومی و فردی مقوم این نوع دموکراسی خواهی خواهد بود.
در کنار دفاع از دموکراسی خواهی، امروزه حمایت تمام عیار از محیط زیست از اهمیت به سزایی برخوردار است. زمانی در میان فعالان دانشجویی پرداختن به مسائل زیست محیطی امری فانتزی و تفننی بود، امروز با توجه به بحران های متعدد زیست محیطی در کشور و منطقه و تاثیر بسزای آن بر کیفیت زندگی همه ما، فعالان دانشجویی می توانند مجدانه و مطالبه گرانه با معضلات آن برخورد کنند. به خاطر داشته باشیم که اساسا باید زمین و هوا و محیط زیست باقی بماند تا بتوان در سیاست ورزید و از رفاه و تکنولوژی و دیگر مواهب خداداد و یا انسان ساخته بهره مند شد.

 

*دبیر اسبق انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران

منبع: روزنامه آفتاب یزد

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا