سرخط خبرهای سازمان

جنبش دانشجویی و دروان جدید | امان اله باطنی*

bateni 93

 

 

 

 

*عضو شورای مرکزی و رییس کمیته مرکزی آموزش و پژوهش سازمان عدالت و آزادی


 

جامعه شناسان جنبش های دانشجویی را  مستعجل ترین جنبش های اجتماعی  قلمداد میکنند و برآنند عمر کنش گری در این جنبش به اندازه طول  دروان دانشجویی ست  ، دورانی  چهارسال یا شش ساله ، دورانی که تاریخ  پایان آن با تاریخ انقضای کارت دانشجویی علی الاغلب  یکسان است!
  جنبشی  که کنش گران آن  به لحاظ بافت روانی در اوج رمانتیسم قرار دارند . بیش تر از ” آنچه هست ” به ” آنچه باید باشد ” فکر میکنند و حقیقت جویی و آرمانخواهی وجه غالب و ممیزه کنش گری در این جنبش است .نیروی انسانی آن  ، دوام و قوام نیروی انسانی دیگر جنبش های اجتماعی را ندارد و همین که در کنش گری  به بهره وری رسید باید تحویل نهادهای  دیگر اجتماعی چون نهاد  شغلی یا نهادهای سیاسی اجتماعی دیگر شود لذاست که کنش گری در این جنبش دولت مستعجل ست . ستاره دنباله داری ست که خوب می درخشد و نور می بخشد اما زود بر زمین می افتد . این  جنبش بیشتر هویت خود را ذیل کلیدواژه ” تمرین دمکراسی ” تعریف می کند  و در همین ترسیم و تبیین هویت خود نیز معترف به تمرینی بودن و پیش درآمد کنش های اساسی بودن ، هست ، چه آنکه قبل از هر بازی اصلی تمرینی هم لازم است . اما براستی بازی اصلی کدام بازی ست ؟ و این چه تمرینی ست که اینهمه مصدوم  دارد و همه بازیکنان آن با آسیب دیدگی  شدید مواجه میشوند  و بعضا نمی توانند به بازی اصلی برسند ؟ آیا اساسا لازم است تمام بار ” تمرین دموکراسی ” بر شانه جنبش دانشجویی باشد یا برای ” تمرین دموکراسی ” میتوان یک شبکه نقش وسیع تری در جامعه مدنی ایجاد کرد و در آن دموکراسی را تمرین نمود .      
 اساسا تعریف جنبش در جامعه شناسی چیست و آیا می توان بر کنش دانشجویان نام جنبش را گذاشت :
باید گفت در جامعه شناسی دو مفهوم کلی از جنبش  وجود دارد  :
۱)       جنبش به معنای نرم که بیشتر منظور همان روند trend ست یعنی حرکت هایی جمعی یا تمایلات جمعی که برای رسیدن به اهدافی شکل می گیرند ، این حرکات برخی اوقات فعال ست ، برخی اوقات منفعل برخی مواقع وسیع ست و برخی مواقع محدود و البته این روندها ممکن ست روندهای ۱۰۰ ساله را هم در برگیرد مثلا گفته می شود جنبش نوگرایی ایران یعنی اینکه عده ای که در طول یک قرن گذشته خواسته اند ایران را نوسازی کنند در هنر ،لباس ، محیط آموزشی ، معماری و … این روند نوگرایی وجود داشته است و برخی اوقات ضعیف و برخی مواقع قوی و همه جانبه بوده است مثلا میتوان از روندها و جنبش های نرم دیگری از جمله دموکراسی خواهی ، احیاگری دینی ، نواندیشی و روشنفکری دینی و اسلام خواهی در طول یک صد سال گذشته یاد کرد که مسامحتا همه این انواع روندها را با اصطلاح جنبش اجتماعی هم بررسی می کنند .
۲)       جنبش به معنای تخصصی آن که وقتی این معنا را در نظر می گیریم باید حداقل چهار ویژگی به هم مرتبط را از دل مفهوم جنبش استخراج کنیم :
الف ) جنبش های اجتماعی آن دسته از حرکت های جمعی هستند که حول یک نارضایتی جدی و عمومی شکل میگیرند که البته در ادبیات جامعه شناسی با تعابیر مختلف بیان میشود . یعنی عده ای به خاطر تبعیض یا محرومیت یا فساد یا تحقیر و …ناراحت و ناراضی باشند . به عبارت دیگر در جامعه تضاد یا شکاف یا معضل وجود دارد مثال بارز این مساله ، وضعیت اسفناک زندگی کارگران در مراحل اولیه انقلاب صنعتی بود که جنبش کارگران را رقم زد .
ب ) اما میدانیم برای تحقق یک جنبش ، نارضایتی به تنهایی کافی نیست و  بلکه یکی از ویژگی های اساسی یک جنبش داشتن یک  گفتمان ست ، گفتمانی  که حاصل بحث و مداقه   روی نارضایتی ست  ، وقتی که روی نارضایتی بحث میشود و نسبت به تبعیض علت یابی میشود و وضعیت مطلوب و چگونگی رسیدن به آن نیز مورد بحث قرار می گیرد  در یک کلام دارد گفتمان خلق میشود .
پ )نکته لازم دیگر در جنبش اجتماعی ، مساله سازماندهی و انسجام و رهبری ست که بدون آن نیز جنبش اجتماعی قابل تصور نیست .
ت ) و آخرین نکته آنکه یک جنبش علاوه بر همه آنچه سخن رفت به فضای سیاسی  برای عمل نیاز دارد ، جنبش های اجتماعی نیاز به آن دارند مردم احساس کنند که با کمترین هزینه میتوانند به آنها ( جنبش) بپیوندند . تجربه کشورهای تا حدودی دموکراتیک بعد از ۱۹۶۰ نیز نشان داده از آن هنگام که دموکراسی وارد دوران تحکیم خود شده ، جنبش های اجتماعی جدید هم فعال شده اند چراکه پیوستن به آنها در این وضعیت سیاسی هزینه کمتری دارد یا در کشورهای جهان سوم وقتی جنبشی فراگیر شده است که دولتها بنا به دلایلی ضعیف شده است .        
حال و پس از تبیین پیش شرط های جنبش اجتماعی قضاوت با خوانندگان محترم باشد که اساسا نام جنبش دانشجویی تا چه حد زیبنده و معرفی کننده کنش دانشجویانست ؟ نارضایتی جدی و عمومی ای که قشر دانشجو میتواند داشته باشد چه فرقی با نارضایتی جدی و عمومی جامعه چه در سطح جامعه مدنی و چه در سطح جامعه سیاسی  دارد و چرا این نارضایتی باید نام نارضایتی دانشجویی را یدک بکشد ؟ گفتمان محوری جنبش های دانشجویی که حول این نارضایتی دانشجویی شکل میگرد  چیست و این گفتمان چه تمایزی با گفتمان احزاب سیاسی دارد ؟ سازماندهی و انسجام و رهبری در جنبش دانشجویی در چه وضعیتی قرار دارد و از همه مهمتر چقدر فضای برای عمومیت بخشیدن به جنبش دانشجویی فراهم ست و تا چه حد دانشجویان احساس میکنند با کمترین هزینه میتوانند به این جنبش بپیوندند ؟
پاسخ به این سوالات ضرورتی به نام واکاوی جنبش دانشجویی و اساسا مفهوم جنبش را در جامعه ایران آشکار می سازد .
برخی معتقدند که جنبش های جدید بعد از ۱۹۶۰ در حیطه جامعه مدنی فعالیت میکنند اما برخی دیگر بر اساس نظریات کلاسیک ها برآنند که هدف و کارکرد جنبش ها معطوف به دولت و قدرت است .
سوال این است جنبش های امروزی حوزه عمل و پیگیری اهدافش کجاست ؟ به طرف حکومت هدف گیری شده است یا در بخش میانی یا به اصطلاح در ظرف جامعه مدنی فعالیت میکند . تجربه تاریخی نشان داده است که در کشورهای صنعتی و حتی غیر صنعتی جنبش های اولیه معطوف به کسب قدرت و گرفتن دولت بوده اند مثلا جنبش های کارگری توانستند به لحاظ قانونی ، حزبی  با تشکیل  اتحادیه کارگری موفق به کسب قدرت شوند . همین حرکت همزمان با جنبش های ناسیونالیستی ، ضد استعماری و ضد استثماری در کشورهای جهان سومی بود که آنها نیز معطوف به قدرت و دولت هدف گیری شده بود اما اگر دقت کنید می بینید که از دهه ۶۰ در قرن بیستم به بعد به تدریج با بعضی از جنبش هایی مواجه هستیم که هدف اصلی آن کسب قدرت دولتی نیست اگرچه آنها هم با قدرت چالش میکنند . در واقع امروز در دمورکراسی های پارلمانی موجود ، نائل شدن به قدرت نه از طریق جنبش و مبارزه که از طریق ساختارهای موجود سیاسی و انتخابات و … امکان پذیرترست و لذا کارکرد و وظیفه قدیمی جنبش ها ازین لحاظ جدی نیست . چون راههای تغییر بصورت غیر جنبشی فراهم ست . در مقابل کارکرد و هدف گیری جدید جنبش ها ، عقب بردن ساختارهای سیاسی ، علمی ، اقتصادی و فرهنگی دولتی و تثبیت خودشان در بخش غیر دولتی و جامعه مدنی ست . چه آنکه مفهوم جامعه مدنی امروزی هم تغییر کرده و ناظر به دولت به مفهوم هگلی ان نیست و ناظر بر جامعه هم به مفهوم وسیعش نیست و بلکه ناظر به آن بخش از جامعه است که برای برابری ، آزادی ، استقلال و خلاقیت فعالیت میکند . ” اولریک بک ” از این جریان با عنوان شبه سیاست یاد می کند ، هابرمارس از آن با عنوان ” حوزه عمومی ” یاد میکند و گیدنز از ” سیاست زندگی ” صحبت میکند .که در همه این نظریات جامعه مدنی بخشی از جامعه ست که زیربار سیاست رسمی نمیرود …
جنبش دانشجویی  به مفهوم امروزین آن باید هدفگذاری خود را بار دیگر بازنگری کند و بداند کجا ایستاده و چه میخواهد ؟ آیا معطوف به قدرت و دولت سیاست ورزی میکند یا معطوف به جامعه مدنی با تعریف امروزین آن سیاست ورزی میکند ؟ و دهها پرسش اساسی دیگر.

یک نظر

  1. سلام به شما ، لذت بردم و خیلی نگاه خوبی داشت
    بدون تعارف عالیست
    نگاه حزب شما به همه امور کاملا کاربردی ست و از دریچه عملگرایی همه چیز را ارزش گذاری می کنید

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا