شرق | موضع خود را به عنوان فردی مطرح میکند که سابقه هفت ساله مدیریت ساختمان فاطمی را در کارنامه دارد. وزیر اسبق وزارت کشور درحالی ازضرورت میدان دادن به زنان سخن میگوید که خود بر این باور است در انتصاب اولین فرماندار زن و بخشدار زن پیشتاز بوده و توانسته تابوهای موجود در جامعه را بشکند. حجتالاسلام والمسلمین سید عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت اصلاحات در آستانه برگزاری دومین همایش ملی اعتدال تحت عنوان «زنان، اعتدال و توسعه» در مورد حضور اجتماعی و سیاسی زنان به پرسشهای «اعتماد» در خصوص زنان پاسخ داده است. متن گفتوگوی عبدالواحد موسویلاری با روزنامه اعتماد به شرح زیر است:
کارشناسان بر این باور هستند که تمایل زنان نسبت به حضور در عرصه سیاسی سیر نزولی را طی کرده است. به نظر شما چه عواملی موجب شده تا زنان در این حوزه، کمتر مشارکت کنند؟
متاسفانه فعالیت سیاسی در کشور ما در طول ١٠ ساله اخیر با هزینههای زیادی همراه شده است که بیتردید تاثیر زیادی روی مشارکت یا عدم مشارکت نه تنها زنان بلکه مردان هم گذاشته است. تعطیلی پیدرپی روزنامهها، جلوگیری از تجمعات سیاسی، فعالیت معمول و متعارف احزاب و تشکلها، همچنین فشار و تضییقاتی که در روند استخدام برای یک جریان سیاسی به وجود آمده و مشکلاتی که بعضا برای تعدادی از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی ایجاد شده است، نشاط سیاسی را به محاق برده است. تاثیر اینگونه امور بر جامعه زنان دو چندان بوده است.
تبعات حضور اندک زنان در عرصه سیاست چیست؟
زنان نیمی از جامعه ما هستند که از برکت انقلاب اسلامی و تحولات مثبت حاصل آمده از آن فرصت یافتهاند که در عرصههای مختلف حضور چشمگیری داشته باشند. تامل در پذیرفتهشدگان کنکور و هجوم دختران با استعداد این مرز و بوم به دانشگاهها و کسب مدارج بالای علمی نشان از توانمندی و استعداد خدادادی آنان دارد. بیتردید نادیدهانگاشتن این تواناییها و ایجاد مانع یا سنگاندازی پیش پای زنان برای فعالیت سیاسی نه تنها نیمی از جامعه را سرخورده میکند بلکه بر نیم دیگر اعضای جامعه تاثیر منفی خواهد گذاشت چراکه سهم زنان در افزایش نشاط سیاسی، اجتماعی اگر بیش از مردان نباشد کمتر نیست. نقش مادران در بسیج فرزندان در تمامی عرصهها غیرقابل انکار است.
در حال حاضر نزدیک به سه درصد از پارلمان در اختیار زنان است. آیا این تعداد اندک، میتوانند مطالبات جامعه زنان را پیگیری کنند؟
متاسفانه طرح این سوال به گونهای است که گویا حوزه فعالیت زنان، پیگیری مطالبات خودشان است. به اعتقاد من یکی از مشکلات زنان نگاههای محدود اینچنینی است. چه کسی گفته که زنان به پارلمان میروند تا از مطالبات همجنسان خود دفاع کنند. این نگاه محدودکننده باعث شده تا زنان آنگونه که شایسته آنان و در خور شأن آنهاست نتوانند کارآمدی خود را نشان دهند. من با این نگاه به صورت مبنایی و اصولی مخالف هستم. سهم اندک زنان در پارلمان را نه از این جهت که به عدم امکان در پیگیری مطالبات زنانه منتهی میشود بلکه از این جهت که نیمی از جامعه سهم کمتری در تمشیت امور جامعه خود دارد را منفی تلقی میکنم. زنان هم مثل مردان باید در تمام امور جامعه فعال باشند و فعالیت آنها نباید محدود شود به مطالبات زنانه.
بسیاری بر این باورند که حضور بیشتر مردان در پارلمان موجب میشود که قوانین ما مردانه شود شما این ارزیابی را قبول دارید؟
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد، اما مشکل زنان جامعه ما قوانین مردسالارانه نیست. روند قانونگذاری بعد از انقلاب به گونهای بوده است که در پارهای از موارد بیش از حد انتظار به پاسداشت حقوق زنان انجامیده است. در اینجا لازم است بار دیگر به این نکته تاکید کنم که من با خط ترسیمی جدال زنان برای سهم بیشترمخالف هستم. اگر زنان بتوانند موقعیت خود را به عنوان یک شهروند شناسایی کرده و در بهسازی و اصلاح امور عمومی جامعه مشارکت کنند نه تنها قوانین که امور اجرایی و مدیریتی نیز از مردسالارگی خارج میشود.
رد صلاحیتها توسط شورای نگهبان در سالهای اخیر به یکی از دغدغههای بسیاری از زنان توانمند و تحصیلکرده تبدیل شده که قصد ورود به صحنه انتخاب را داشته یا دارند اما نگران تاثیر این ردصلاحیتها بر زندگی خود هستند. به طور کلی و نه خاص و محدود به انتخابات پیش رو باید چه تدابیری را برای رفع این مشکل به کارگرفت؟
متاسفانه در سالهای اخیر کارکرد متولیان انتخابات اعم از نظارت و اجرا به گونهای بوده است که بر این نگرانی دامن زده است. شورای نگهبان که باید ملجأ تظلمات و تکیهگاهی برای آنان که میپندارند حقی از آنها ضایعش شده است، باشد.
بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که باید تبعیض جنسیتی مثبت به نفع زنان ایجاد شود؛ شما این مساله را به نفع جامعه زنان میدانید یا به ضرر آن؟
با هر نوع حرکتی که زنان را ناتوان از تاثیرگذاری در جامعه معرفی کند، مخالفم. تبعیض مثبت که از آن نام بردید هرچند در بدو امر لازم به نظر میرسد اما چون در بطن و نهاد خود به ناتوانی زنان و فاقد صلاحیت بودن آنان اذعان دارد، به همین دلیل بنده این نوع نگاه را به نیمی از جامعه مثبت تلقی نمیکنم.
دولت در معنی کلان آن باید چه بسترهایی را برای حضور بیشتر زنان در مدیریت کلان و عرصههای سیاسی به وجود بیاورد؟
دولت لطف کند موانع رشد و توسعه فرا روی زنان و مردان را از میان بردارد؛ نیازی به کار دیگری نیست.
یکی از مباحثی که مانع مشارکت زنان میشود بحث تفسیرسنتی از واژه رجل است، به نظر شما برای رفع این مشکل باید چه کار کرد؟
این موضوع در قانون اساسی در یکجا و آن هم در شرایط و اوصاف رییسجمهور آمده است. در هیچ جای دیگر با این پدیده روبهرو نیستیم. بر این باورم که زنان همانگونه که میتوانند وزیر یا معاون وزیرباشند، میتوانند رییسجمهور هم باشند. طبعا به کار بردن واژه رجل سیاسی به این معنا نیست که فقط مردان میتوانند رییسجمهور شوند. اما حتی اگر درتفسیر این واژه سنتگرایانه عمل کنیم بازهم فرصتهای فراوانی برای بروز توانمندی زنان وجود دارد که کافی است تا موانع پیشروی زنان برداشته شود.
جامعه ما نسبت به سایر کشورهای همسایه که سابقه کمتری در دموکراسی دارد، اما از نظر حضور زنان در مدیریت کلان نمره پایینتری میگیرد که برخی فقه سنتی را عامل آن میدانند؛ شما در این مورد چه ارزیابی دارید؟
بنده با این نظریه بهشدت مخالف هستم. معتقدم که قوانین موضوعه کشور که برگرفته از فقه پویای اسلامی است هیچ مانعی برای فعالیت با نشاط زنان فراهم نکرده است. محدودیت به وجود آمده از نگاه سنتی مدیرانی نشات گرفته که در توانمندی زنان تردید دارند. به همین دلیل زنان باید بیش از پیش خود را اثبات کنند تا این نگاهها عوض شود.
شما به عنوان وزیر کشور دولت اصلاحات چه تلاشی برای مشارکت سیاسی بیشتر زنان انجام دادید؟
در دوران مسوولیت من در وزارت کشور برای اولین بار زنان فرصت یافتند تا در حوزههای سیاسی، امنیتی ایفای نقش کنند. اولین معاون وزیر، اولین فرماندار و اولین بخشدار و تعداد قابل توجهی از مدیرکلهای خانم درسایر ردهها در این زمان منصوب شدند. معتقدم که اجرای قانون شوراها، تاسیس خانه احزاب و در نظر گرفتن یارانه برای تقویت دفاتر احزاب قانونی نماد تحقق عملی توسعه سیاسی بود. میدان دادن به زنان توانمند و بهرهگیری آنان در سمتهای مدیریتی نیز جلوهای دیگر از از پایبندی به اصل توسعه همهجانبه و فراگیر با اهتمام ویژه به توسعه سیاسی است. به عنوان فردی که خود را در این حوزه صاحبنظر میداند و گام نهادن در این وادی را مشخصه دوران مسوولیت خود میشناسد، میگویم که خوشبختانه مدیران زن در حوزههای سیاسی و امنیتی غالبا مدیرانی موفق بوده و شایستگی به دست آوردن سمتهای بالاتر را از خود نشان دادهاند.