چند روز به گشایش مجلس دهم باقیست و رایزنی ها برای انتخاب رئیس مجلس شورای اسلامی به اوج خود رسیده و از «علی لاریجانی» و «محمدرضا عارف» به عنوان اصلی ترین گزینه های ریاست مجلس یاد میشود.
پیش از انتخابات که فضای سیاسی حاکم بر انتخابات چندان شفاف نبود و تیغ بران نظارت شورای نگهبان و وجود رسانهها و تریبون های رسمی در دست جناح اصولگرا، به رقابتی نابرابر دامن میزد و هر احتمالی برای موفقیت لیست اصلاح طلبان دور از ذهن بود، برخی گمانه ها از استمرار ریاست علی لاریجانی حکایت میکرد و جریان اصلاح طلب، ریاست لاریجانی را در برابر حدادعادل، به عدل و اعتدال نزدیکتر میدانست خصوصا آنکه لاریجانی در موضوع تصویب برجام در مقام رئیس مجلس دهم به دولت تدبیر و امید کمک شایانی کرده بود.
از طرفی مرزبندی جدی علی لاریجانی و همکارانش با جریان تندروی پایداری به نسبتی که غلامعلی حدادعادل به همراهی با این جریان تندرو علاقمندی نشان میدهد، زمینه را برای استقبال اصلاح طلبان از ریاست لاریجانی بر مجلس آتی فراهم کرده بود، خصوصا آنکه دولت حسن روحانی مورد حمایت جدی طیف اصلاح طلب قرار دارد و ریاست افرادی همچون غلامعلی حدادعادل بر مجلس آینده میتوانست برنامه های دولت را با تهدید جدی روبرو کند.
حالا اما نتایج انتخابات روشن است و تصمیم گیری برای آینده مجلس باید به اقتضا شرایط پیش آمده در کشور صورت بگیرد. مردم به لیست امید مورد حمایت اصلاح طلبان اقبال نشان داده و اصلاح طلبان را برای حاکمیت بر سرنوشت چهار سال آینده کشور سزاوارتر تشخیص دادهاند. «محمدرضا عارف» معاون اول دولت اصلاحات و سرلیست امید در تهران با رای بی نظیر به خانه ملت راه پیدا کرده و حمایت بیش از ۱۶۰ نفر منتخب لیست امید از سراسر کشور را با خود به همراه دارد.
هم اکنون چند ذهنیت برای انتخاب رئیس آینده خانه ملت در بین جریان اصلاح طلب وجود دارد. نخست آنکه به جذب حداکثری بیندیشیم و لاریجانی را در ریاست مجلس حفظ کرده و با خود همراه کنیم. دوم اینکه عدم تکیه لاریجانی بر کرسی ریاست بهارستان ممکن است به عدم همراهی جریان اصولگرای مجلس با دولت بینجامد و وجود لاریجانی می تواند سدی در برابر موج اصولگرایان متحد مجلس باشد. سوم اینکه برخی در توانمندی و تجارب عارف در هدایت مجلس تشکیک میکنند و احتمال میدهند عارف نتواند مجلس را به سمت مطالبات ملت و جریان اصلاحات هدایت کند. چهارم اینکه برخی نگرانند انتخاب عارف به عنوان رئیس خانه سبز ملت، به تندروی جریان اصلاحات منجر شود و برخی حوادث مجلس ششم تکرار شود.
مواردی از این دست وجود دارد که شرایط عارف را برای ریاست خانه ملت مناسب نمیداند اما در این مقال اجازه دهید کمی از دکتر عارف و حق اصلاح طلبان بر ریاست مجلس دفاع کنیم.
نخست اینکه اقتضا شرایط پس از انتخابات اسفندماه است که عارف رئیس مجلس شود. اگر روزی عارف به اقتضا شرایط حاکم بر انتخابات خرداد ۹۲ دست از رقابت با حسن روحانی کشید تا کام مردم را با پیروزی روحانی بر رقبای اصولگرا شیرین کند، حالا ریاست عارف بر مجلس است که شیرین کامی مردم را در عرصه مدیریت کلان کشور دوام میبخشد.
دوم اینکه سوابق مدیریتی دکتر عارف هم نسبت به غلامعلی حدادعادل و هم نسبت به علی لاریجانی روسای سابق پارلمان در حوزه مدیریت شاخصتر و درخشانتر است. عارف سابقه ریاست بر بزرگترین دانشگاه کشور و تحصیل در دانشگاههای بزرگ غرب را دارد و در مقام وزیر و معاون اول دولت اصلاحات خوب درخشید بنابراین با سبک و سیاق اداره مجلس بیگانه نیست و سابقه انتصابش به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی نشان میدهد که با ارکان بالای نظام هم مرزبندی ندارد.
سوم اینکه رفتار انتخاباتی محمدرضا عارف هم در خرداد ۹۲ و هم در اسفندماه ۹۴ نشان داد که عارف مرد تشکیلات است و به خوبی ضروریات تشکیلات برای رسیدن به هدف را درک میکند. هدایت خوب عارف بر شورای سیاستگزاری اصلاح طلبان در اسفند ۹۴ و خودداری از ادامه رقابت با حسن روحانی در خرداد ۹۲ را نباید در وضعیت مناسب امروز اصلاح طلبان و موفقیتهای دو انتخابات گذشته را فراموش کنیم.
نکته بعد اینکه همزمان با دو انتخابات گذشته اصلاح طلبان نشان دادند که به تکرار اشتباهات مجلس ششم مشتاق نیستند و از حوادث بعد از انتخابات ۸۸ استقبال نکرده و اصلاحات را توام با اعتدال و امید در چارچوب نظام دنبال میکنند بنابراین با وجود چهره های اصلاح طلب راه یافته به بهارستان میتوان انتظار داشت که مجلس دهم با ریاست عارف راه صواب را در پیش گیرد.
نکته مهمتر از شخص عارف، انتظارات حامیان لیست امید از منتخبان خود هست؛ وقتی ظرفیت کامل برای کسب ریاست مجلس در اختیار داریم، ضرورتی برای واگذاری آن وجود ندارد. اینکه اکثریت را در اختیار داشته باشیم و کرسی ریاست را به اقلیت واگذاریم، بدنه اصلاحات را که برای موفقیت آن تلاش کردند، راضی نمیکند و از طرفی فردا روزی که مجلس دهم هم به انتها رسید، هر ایراد احتمالی را به گردن اصلاحات است.
اما چرا شخص لاریجانی در مجلس دهم رئیس نباشد؟ لاریجانی اگرچه تلاشش برای تصویب برجام قابل تقدیر بود و در این دو سال عمر مجلس نهم از هیچ تلاشی برای موفقیت دولت دریغ نکرد اما او همچنان با عقبهای اصولگرا به لحاظ فکری و مدیریتی همراه است که نشان داده نمیتواند مطالبات اصلاح طلبان در حوزههایی مختلفی همچون آزادی بیان و حق شهروندی را درک کند، مسائلی که برای اصلاح طلبان حیاتی است.
نتایج انتخابات قم و رای سنتی تندروهای قم نیز نشان داد که اگر همراهی لیست امید با لاریجانی نبود چه بسا رقیب گوی رقابت را از او ربوده و از گردونه انتخابات حذف میشد بنابراین لاریجانی ادامه حضور خود را مدیون همراهی لیست امید است پس باید انتظار داشته باشیم همچنان لاریجانی با دولت تدبیر و امید همراهی کند.
چالش بعدی برای بدنه اصلاحات، رفتار خاندان لاریجانی و فرزندان میرزاهاشم آملی است که معمولا منافع فردی و حزبی را بر مطالبات عمومی ترجیح دادهاند. عملکرد علی لاریجانی در هشت سال ریاست سازمان صدا وسیما و ساخت بدنه کاملا افراطی در این سازمان و عملکرد برادرانش در مجموعه هایی چون قوه قضائیه و مجالس گذشته چندان با خواست حامیان اصلاحات هم داستان نیست. اینکه علی لاریجانی در دو سال اخر عمر مجلس گذشته روی خوش به دولت حسن روحانی نشان داد، در بدنه اصلاحات تعبیر دیگری دارد که این رفتار از بغض معاویه بود نه حب علی!
جذب حداکثری در بدنه اصلاحات زمانی مفهوم پیدا میکند که توانسته باشیم در شاکله فکری جذب شدگان اثرگذاری کرده و اجرای مفاهیم فکری اصلاح طلبانه را به انتظار بنشینیم وگرنه اینکه فردی با آرا اصلاح طلبان وارد مجلس شود و با آرا مخالف اصلاحات عمر مجلس را بگذراند، ما را از هدف دورتر کرده است.
موضوع دیگر اصلاح طلبان باید قدرت مدیریت رقیب را داشته باشند. پیش بینی انتخاب لاریجانی به سمت ریاست مجلس احتمالا با هدف کنترل و مدیریت رقیب صورت میگیرد اما این سادهترین راه ممکن برای کنترل رقیب بوده و ممکن است رقیب با تمام ابزار رسانهای و تریبونهای رسمی در اختیار و نیز ارکانی همچون شورای نگهبان و دستگاه قضا راه اجرای دیگر فنون را بر اصلاح طلبان سد کند؛ بنابراین باید با رقیب مجهز دست و پنجه نرم کنیم و آرام آرام فنون خود بر روی تنه نخراشیده آن امتحان کنیم. ریاست عارف ضربهای کاری به رقیب وارد میکند و دست ما را برای اجرای دیگر فنون باز میگذارد اما ریاست لاریجانی نوعی عقب نشینی بدون امتیاز است که معلوم نیست بتوانیم در دقایق آخر نسبت به جبران آن اقدام کنیم.
در هر حال حق انتخاب رئیس خانه ملت بر عهده منتخبان مردم بوده و هر نوع دخالتی خارج از اراده مجلس ممکن است آینده این دور از مجلس را تهدید روبرو کند. امیدواریم منتخبان لیست امید به تعهدات خود در برابر مردم پایبند باشند و گزینه مناسب را با عاقبت اندیشی به خیر مردم و نظام انتخاب کنند.
*روزنامه نگار/عضو منطقه فارس سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی
آنچه در یادداشت ها و مقالات وارده و منتشر شده در بوی باران می آید موضع و نظر بوی باران و سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی نیست؛ مواضع سازمان عدالت و آزادی در قالب بیانیه های رسمی و با امضای یکی از ارکان اصلی حزب منتشر می شوند.