*عضو شورای مرکزی
بوی باران| مهاجرت ماهیتی میان رشته ای دارد. هدف عده ای از مهاجرت، اشتغال است و قصد عده ای دیگر تحصیل و ازدواج که قطعاً هرکدام نتایج متفاوتی به بار می آورد. مهاجرت روستاییان به شهرها بیشتر به علل اقتصادی انجام می شود. هرچند علل اجتماعی، فرهنگی، جمعیت شناسی و طبیعی (مربوط به کشاورزی) هم موثر است. اقتصاد عامل بیش از ۵۰ درصد مهاجرت روستا به شهر بوده است. زرق و برق و جاذبه های شهری عامل اصلی مهاجرت روستا به شهر نیست بلکه نقش مهمتر را باید به آنچه درون روستاها می گذرد داد. به دافعه های روستایی. کمبود تسهیلات و امکانات و بیکاری در روستا از عوامل موجود در شهر مهم تر است.
نیازهای اجتماعی در چارچوب نظام های اجتماعی آموخته می شود. افراد در هر نظام نیازهایی دارند که ممکن است در آن نظام برآورده نشود. درک ناهماهنگی بین خصایص افراد و نظام اجتماعی منجر به مهاجرت با هدف کاهش ناهماهنگی ها می شود. از آنجا که نیازهای اجتماعی افراد در محیط های روستایی برآورده نمی شود و در تعدادی از شهرها پاسخ مناسبی برای آنها یافت می شود، روستاییان برای ارضای نیازهای خود مهاجرت می کنند. نسل جوان روستایی انتظاراتی از داشتن شغل و امکانات زندگی دارند که اگر برآورده شود، می توان از هجوم بی رویه جمعیت مهاجر به شهرها جلوگیری کرد. نبود مراکز دانشگاهی و کمبود مقاطع تحصیلی نیز عامل مهم دیگری است که مهاجرت به شهرها را رقم می زند. تحولات طبیعی و محیط زیستی نیز جا به جایی جمعیت روستا به شهر را سبب می شود. محور این موضوع حول آب و خاک به عنوان ابزارهای تولیدات کشاورزی می چرخد. حقابه در جوامع روستایی تعیین کنندگی اقتصادی و اجتماعی دارد و نوسانات این حق در رفتار کشاورزان تغییر به وجود می آورد. پس بحران رو به گسترش آب مهاجرت کشاورزان به شهرها را تشدید می کند. ناامنی روستاها و درگیریهای محلی که بعضا بر سر آب و زمین رخ می دهد را نیز باید از دیگر عوامل مهاجرت قلمداد کرد. اینها مهمترین دافعه های روستایی هستند که روستاییان را مجذوب شهر کرده اند وگرنه جوامع شهری فی نفسه روستاییان را مجذوب نمی کند. به ویژه که در سالیان اخیر به دلیل مشکلات شهری به ویژه از حیث مسائل محیط زیستی روند مهاجرت معکوس شده و جمعیت مهاجر شهر به روستا رو به افزایش است.
بعضی از افراد در اولین فرصت مهاجرت را بر می گزینند و برخی ماندن را. این یک تصادف نیست. مهاجر ویژگی هایی دارد که موجب می شود زمینه های رفتن یا ماندن را در مقایسه با آنهایی که می مانند، متفاوت ارزیابی کند. تصمیم گیری برای مهاجرت کردن به سن و جنس و تحصیلات بستگی دارد. مردان جوان زیر سی ساله بیشترین حجم مهاجرین روستا به شهر را تشکیل می دهند. مردانی که با هدف کسب درآمد، دانش و اشتغال محل اقامت خود را ترک می کنند. نخستین پیامد این رویداد کاهش زاد و ولد در روستا و در حالت پیشرفته تر خالی از سکنه شدن روستا و افزایش نسبت سالخوردگان به جوانان می شود. سالخوردگی جمعیت شاغل در بخش کشاورزی پیامدهای منفی در پی دارد. عدم پذیرش در به کارگیری تکنولوژی و روشها و ابزارهای جدید در کشاورزی تبعات منفی سالخوردگی نیروی کار شاغل در این بخش است. یعنی روشهایی که می تواند بهره وری در تولید محصولات کشاورزی را بالا ببرد، به کار گرفته نمی شود و منابع آب و خاک آن طورکه باید مدیریت نمی شود.
کاهش جمعیت جوان روستایی، روستا را رو به انحطاط می برد. تمدن ما ریشه در روستاها دارد و نابودی روستا پشتوانه تمدنی و فرهنگی ما را نیز با خود می برد.
مهاجرت روستا به شهر جزو مهمترین مسائل اجتماعی و اقتصادی به شمار می آید. مهاجران افزون بر مبدأ در مقصد نیز مشکلاتی همچون نابسامانی های ناشی از فشار بر منابع و امکانات محدود شهری، بیکاری و مشاغل آسیب زا، کمبود فضای زیستی، آلودگی هوا و محیط زیست را نیز به وجود می آورند. مسکن مهاجران روستا به شهر، اغلب بهره ای از بهداشت و تسهیلات بهداشتی ندارد. چنین مسکنهایی امید به زندگی کودکان را پایین می آورد. ضعف توان اقتصادی مهاجران نیز باعث می شود که در مجاورت صنایع ساکن شوند که آنها را در معرض بیماری های عفونی و تنفسی قرار می دهد.
افزایش جمعیت شهر پیامد دیگر مهاجرت است با افزایش تعداد انسانها، میزان فشار و آلودگی وارد شده بر زمین، آب، فضا و هوا افزایش مییابد. حجم جمعیت، رابطه مستقیمی با میزان مصرف منابع دارد. ترافیک عبور و مرور و آلودگی هوا، افزایش تولید زباله و معضلات دفن آنها در سایتها مثل آلودگی خاک و سفره های زیرزمینی آب که محصولات کشاورزی را آلوده می کند. جمعیت حاصل از مهاجرت نیاز به فضای سبز شهرها را نیز افزایش می دهد. افزون بر اینها مشاغل برخی از مهاجرین منجر به آلودگی هوا می شود. کسانی که اشیا را آتش می زنند تا بتوانند قسمتهای فلزی آن را جدا کنند و به فروش برسانند، حجمی از دود و آلودگی را به مناطق شهری وارد می کنند. رشد جمعیت بدون توجه به ظرفیت یک شهر بسیار مضر است و به منزله تشدید همه معضلات محیط زیستی است. وقتی جمعیت افزایش می یابد، به نقطه صفر می رسیم و مسائل دوباره از نو شروع می شود. اگر مشکل کمبود سرانه فضای سبز، دفن زباله، ترافیک را حل کنیم افزایش جمعیت ما را در وضعیتی قرار می دهد که گویی برای حل مشکلات اقدامی نکرده¬ایم. مهاجرت به منزله رشد سریع جمعیت و بارگذاری ناگهانی بر منابع سرزمینی است که باید با ظرفیت زیست بومی متناسب باشد.
منبع: دنیای اقتصاد
با سلام و تشکر از مطلب خوبتون
یک سوال برام پیش اومد
در ابتدای مطلب و در مقدمه فرمودید :
نیازهای اجتماعی در چارچوب نظام اجتماعی شکل میگیرند ، و در ادامه نوشتید . افراد در هر نظام نیازهایی دارند که ممکن است در آن نظام برآورده نشود
آیا اینجا یک تناقض در فرض شما نیست
وقتی نیاز در چارچوبی تشکیل شود پس قاعدتا نباید نیازی خارج از آن چارچوب به وجود بیاید
من فکر میکنم نیازهای اجتماعی علاوه بر چارچوب نظام ، از آگاهی های افراد نیز نشات میگیرد ، هر چه میزان آگاهیافزوده شود نیازهای متعاقب نیز افزایش میابد