به گزارش ایکنا از اصفهان، روشنفکری دینی بیش از آنکه یک جریان خاص باشد، یک نوع رویکرد به دین برای فهم و تفسیرنو از دین، آن هم در عصر مدرن است. اما همه کسانی که چنین رویکردی به دین داشتهاند، ولی بهطور مطلق فهم و قرائت مشترکی از دین پیدا نکردهاند، در واقع اگر روزی روشنفکری دینی در ایران منادی بازگشت به قرآن بود، اما امروز برخی روشنفکران بهگونهای به متن نظر کردهاند که خوانش و فهم آنان کاملا متفاوت با روشنفکران متقدم است. در همین رابطه خبرگزاری ایکنا، گفتوگویی با بهراد بهشتی، محقق و پژوهشگر دینی داشته است که متن آن را در ادامه میخوانید. با این توضیح که دیدگاهها و موضوعات مورد اشاره در این گفتوگو تنها نقطه نظرات مصاحبه شوندگان گرامی است و ایکنا در صدد تأیید و یا رد هیچ کدام از این مطالب نیست.
◊ ایکنا: روشنفکری دینی به چه معناست و به کدام جریان فکری، اطلاق میشود؟
◊ بهشتی: روشنفکری دینی از نقطهای شروع میشود که انسان روشنفکر میخواهد در دنیای امروز و با مقتضیات زمان و مکان زندگی کند و از مواهب دنیای مدرن بهرهمند شود و در عینحال اعتقاد دارد دین مقوله بهحق و کارآمدی میباشد که در جامعه تاثیرگذار است. روشنفکران دینی معتقدند برای اینکه انسان در جهان جدید زندگی کند، لازم نیست دین را کنار بگذارد، بلکه میتواند از آن نکات و پیامهایی نیکویی بهدست آورد و در عینحال انسان امروزی باشد.
روشنفکر دینی بین دو گروه مخالف خود قرار میگیرد؛ اول کسانی که معتقدند برای زندگی کردن در دنیای جدید، چارهای جز اینکه از دین دست بکشیم و آن را کنار بگذاریم، نداریم. گروه دوم، کسانی هستند که معتقدند دینداری اقتضا میکند که انسان با همه فرآوردههای دنیای جدید و مدرنیته مخالفت کند. براساس این فهم، دینداری یعنی کنار گذاشتن، مقابله و مخالفت کردن با همه آنچه در دنیای جدید و مدرن رخ میدهد. روشنفکری دینی راهی میانه این دو دیدگاه میباشد که معتقد است، انسان نباید از دنیای مدرن چشمپوشی کند و دیگر اینکه، دین نکات نیکو و پیامهای انسانی و روشنی در خود دارد که کنار گذاشتن آن پسندیده نیست. روشنفکران دینی و در کل روشنفکران کسانی هستند که تلاش میکنند جامعه را در دوران گذار از سنت به مدرنیته یاری کنند. در واقع روشنفکران دینی معتقدند در دوران گذار از سنت به مدرنیته نباید دین را به فراموشی سپرد.
◊ ایکنا: به نظر شما روشنفکران دینی به خصوص در جامعه ایران از ابتدا بر اساس چه رویکرد، پیشفهم و انتظاراتی به متن قرآن مراجعه کردند؟
◊ بهشتی: روشنفکران دینی با انتظارات مختلفی به سراغ دین و قرآن رفته و میروند و به همین دلیل نمیتوان دیدگاههای کاملا منسجم و شبیه به هم، میان روشنفکران دینی یافت، مثلا برخی از روشنفکران معتقدند، دین دارای مسائل مربوط به علم و دانش میباشد و به همین دلیل باید دنیای ما را مدیریت کند، نمونه بارز آن مرحوم مهندس بازرگان بود که تلاش میکرد بسیاری از مسائل علمی جدید را از متن قرآن و روایات استخراج کند.
شریعتی نیز بهعنوان یک روشنفکر دینی معتقد بود که دین میتواند یک جریان مبارزه با استبداد، استعمار و رژیم شاهنشاهی را برقرار سازد. طبیعتا وی وقتی به سراغ دین و متون دینی میرفت، میکوشید از دل این متون، چنین تفاسیر و برداشتهایی استخراج کند. در واقع به قرآن باید بهعنوان کتاب هدایت نگریست، قرآن کتاب علم امروزی مانند فیریک، شیمی و زیستشناسی نیست، بلکه قرآن کتاب هدایت است و خود قرآن هم با توجه به آیه «هدی و رحمه للعالمین» همین تعبیر را بیان میکند که قرآن ابتدا کتاب هدایت و بعد کتاب رحمت است.
براساس همین دیدگاه و رویکرد باید به قرآن رجوع کرد و یافتههای خود را از دین و متون دینی با این نگاه سازگار کنیم. دین و قرآن برای هدایت انسانها آمده و نجاتبخش انسان از لغزش و خطاهاست و جایز و مورد پسند خدا هم نیست که دین جایگزین عقل بشر و فرآوردههای عقل بشر شود. البته در قرآن تاکید زیادی بر تعقل و خردورزی شده که این مهم نشان میدهد دین به دنبال تعطیل کردن عقل، دانش و خرد بشری نیست.
پیامبر(ص) نمونه و مظهر اعلای همه بشرهاست و قوام انسان بودن و بشر بودن، متکی به عقل اوست. انسان حیوان متعقل است و اساسا اگر کسی عقل، عقلانیت و خردورزی را کنار بگذارد، به این معناست که از جامعه انسانیت خارج شده است. بنابراین قرآن جایگزین همه نیازها است و در همه زمینهها، پیامهای هدایتآفرین فراوان دارد اما جزئیات آن هم مدنظر است، مانند خردورزی که خود قرآن جایگاه عقل و خرد را به رسمیت شناخته است.
◊ ایکنا: ایدههایی نظیر قرآنگرایی و «بازگشت به قرآن» که در ادبیات برخی متفکران و روشنفکران دینی نظیر سید جمالالدین اسدآبادی، شریعت سنگلجی، آیتالله طالقانی، دکتر شریعتی، مهندس بازرگان و… وجود داشت، به چه معنا و مفهومی بوده و به نظر شما چقدر خواسته و دغدغه فکری این روشنفکران درباره قرآن و قرآنگرایی و به تعبیری «بازگشت به قرآن» تحقق پیدا کرد؟
◊ بهشتی: روشنفکران جامعه (در پیش از انقلاب)، احساس کردند جوامع اسلامی از متن قرآن دور شدهاند، زیرا به قرآن توجهی نمیشد و حتی برخی نیز به صورت رسمی اعلام میکردند که قرآن برای انسانهای امروز قابل فهم و درک نیست و فقط برای استنباط احکام و معارف دینی باید به احادیث و روایات مراجعه کنیم. اینها عملا قرآن را فقط برای مردگان و زمانهای خاص به کار میگرفتند و قرآن را از متن زندگی انسان مسلمان خارج میکردند. در این شرایط، برخی از روشنفکران دینی به این نتیجه رسیدند که نباید قرآن را از زندگی بشر حذف کرد، زیرا قرآن در زمینههای مختلف فردی، اجتماعی، اقتصادی و… پیامها و معیارهایی دارد. برهمین اساس، جریان بازگشت به قرآن و بازگشت به هدایت قرآنی به صورت یک جریان قوی و قدرتمند در میان بسیاری از روشنفکران و نواندیشان دینی شکل گرفت.
به قرآن باید به چشم کتاب هدایت و رحمت نگاه کرد و نباید جایگزین عقل و خرد بشری شود، اگر با این دیدگاه، به قرآن بنگریم میتوانیم از قرآن به عنوان کتابی که پیامهای ماندگاری برای همه زمانها و مکانها دارد، استفاده کرد. در کنار احترام به معارف بشری میتوان پیامهایی از دل قرآن استخراج کرد تا دنیای ما، دنیای بهتری از گذشته شود.
◊ ایکنا: به نظر شما آیا با توجه به برخی نظریههای مطرح شده از سوی برخی روشنفکران دینی متاخر مبنی بر تجربه نبوی و یا اینکه قرآن را کلام پیامبر میدانند؛ آیا میتوان این نوع برداشت و رویکردها به قرآن را به نوعی «بازگشت از قرآن» روشنفکران دینی متاخر در مقابل «بازگشت به قرآن» روشنفکران دینی متقدم تعبیر و تفسیر کرد؟
◊ بهشتی: طرح چنین تئوریهایی، در واقع یک نظریه جدید و نو درباره چگونگی و سازوکار وحی است. این نظریه را نمیتوان «بازگشت از قرآن» معنا و تلقی کرد، به نظر میرسد این رویکرد میخواهد نوعی تفسیر و تعبیر از قرآن را بنا متقضیات زمان و مکان ارائه دهد.
منبع